همزمان با بالا رفتن عمر خرداد ماه و اوجگيري شور و شوق مشاركتي آگاهانه در ميان تودههاي مردم، نگرانيها در كانونهايي كه لرزهاي ديگر بر ساختار قدرت پنهانشان را پيشبيني ميكنند، چشمگيرتر ميشود. اين نگرانيها هر چند در پوشش بداخلاقيها نمود مييابد، اما قطعا عقبه و آبشخور آن بر مردم پوشيده نيست.
اين رفتارهاي غيراصولي منحصر به نسبت دادن تعابيري همچون «نكبت»، «خواري»، «خفت» و غيره به صورت همهجانبه و تشكيلاتي به رقيب نشده است بلكه برخي تمهيدات خارج از قاعده ساختار انتخابات نيز چنين واقعيتي را تداعي ميكنند.
بيترديد در انتخابات مانند هر رقابتي احزاب و گروهها بايد هر دو احتمال برد و باخت را پذيرا باشند. نميتوان وارد عرصه رقابتي شد اما بدون احترام به همه قواعد صرفا براي يك وجه آن مشروعيت قائل بود و براي به زير سوال بردن وجه باخت آن پيشبينيهاي سازمان يافته كرد. انتخابات در ايران بعد از استقلال، عمري سيساله دارد. در اين مدت ساختار انتخابات در كشور كارنامهاي از خود ارائه داده كه قابل مباهات است. از اين رو شايسته فخر است كه در زمان حاكميت مطلق يك جريان سياسي بر امور اجرايي كشور و حتي بر قوه مقننه، جناح مخالف با راي چشمگير مردم انتخاب شده است و بالعكس. تكرار اين واقعيت مسرتبخش و اين كه هرگز حزبي و گروهي نتوانسته ايرادي بر ساختار انتخابات وارد آورد اعتمادي گسترده را در ميان مردم به اصل چرخش قدرت رقم زده است، هر چند برخي كانونهاي قدرت كه نه در شعار و تبليغات، بلكه در عمل چرخش واقعي قدرت را برنميتابند و آن را در راستاي مصالح خود نميپندارند، كجخلقيهايي را بروز ميدهند. براي نمونه در انتخابات رياستجمهوري دوره نهم، اظهارات يكي از كانديداها كه توفيق كسب آراي لازم را نيافته بود، با واكنش سريع و صريح موسوي لاري وزير كشور به عنوان مسوول اجرايي انتخابات مبني بر اين كه سالمترين انتخابات را برگزار كرده است، مواجه شد. البته اگر حزبي يا گروهي ايراد جدي را در مكانيزم انتخابات شناسايي كرد يا پيشنهاد موثري براي تقويت قانونمندي در اين زمينه داشت عليالقاعده ميبايست آن را در چارچوب صيانت از منافع كلان جامعه به مراجع ذيصلاح و در راس همه، مجلس شوراي اسلامي ارائه دهد تا با رفع نواقص قانوني يا تقويت ساختار مشاركتي مردم، كليت جامعه از آن بهرهمند گردد.
به هر تقدير به اين اصل بايد توجه داشت كه در صورت وجود ايرادي در مكانيزم انتخابات، هر دو وجه آن -يعني برد و باخت - زير سوال خواهد بود. با علم به اين مساله متاسفانه برخي كانونهاي قدرت شكل گرفته در دهههاي گذشته، كميتهاي را شكل دادهاند تا صرفا در صورت باخت، جوسازي كرده و بدين ترتيب قدرت رئيسجمهور منتخب مردم در دهمين دوره رياست جمهوري را تضعيف نمايند. اين كانونها به زعم خويش ميپندارند رئيسجمهوري كه مورد هجمه تبليغاتي شديد قرار گرفته، كمتر قادر خواهد بود معادلات پنهان آنها را مهار نمايد. اگر كميته صيانت از آرايي را كه برخي سامان دادهاند در كنار اظهاراتي همچون «كانديداي ما پيروز است، چه بگذارند و چه نگذارند» ارزيابي كنيم درخواهيم يافت، كانونهاي ضربهخورده بر اين تصورند كه قادر خواهند بود در صورت پيروزي كانديداي مورد حمايتشان بگويند «مردم فهيم حماسهاي بزرگ آفريدند؛ لذا نتوانستند نگذارند»، و اما در صورت شكست، از طريق كميته صيانت از آرا جنگ رواني به راه اندازند كه «از پيش گفتيم كه نميگذارند.» آيا طراحان چنين برنامههايي نميپندارند كه بدين طريق مشروعيت دوران رياست جمهوري خود را نيز به زير سوال ميبرند؟ زيرا آنان نيز پيش از اين در فرآيند همين مكانيزم انتخابات، سكان امور اجرايي را به دست گرفتهاند. در صورت اصرار اين عزيزان بر چنين روشهاي غيراصولي اين سوال براي مردم پيش ميآيد كه معادلههاي قدرت شكل گرفته داراي چه اهميتي است كه برخي براي حفظ آن حتي حاضرند مشروعيت مسووليتهاي خود را نيز مخدوش سازند؟
بايد توجه داشت هر رايي كه به صندوقها ريخته ميشود در كنار انتخاب كانديداي مورد نظر، تاييدي بر سلامت انتخابات و نظامي است كه توانسته چنين فرآيندي را شكل دهد و از سلايق و گرايشهاي مردم كاملا پاسداري كند. قطعا نفس مشاركت احزاب و گروهها در انتخابات، نيز به صورت پررنگتري دلالت بر همين امر دارد. اگر كمترين شائبهاي در سلامت ساختار انتخابات بود آيا سازمانهاي سياسي و حزبي نزديك به يك سال قبل از انتخابات، همه هم و غم خود را مصروف رقابت ميكردند و ميلياردها تومان هزينه مينمودند؟ چنين سرمايهگذاري كلاني خود گوياترين اذعان به اين واقعيت است كه در صورتي كه با تبليغات بتوانند نظر مردم را به خود جذب كنند هيچ عامل ديگري بازدارنده دستيابي آنها به قدرت نخواهد بود. اما آيا با اين گونه بداخلاقيها كه متاثر از نگرانيهاي شديد است ميتوان آراي مردم را كسب كرد؟