سيدي دانشگاه آزاد به دنبال چيست؟هياهو براي پنهانسازي واقعيتهفته گذشته گردانندگان دانشگاه آزاد با انتشار لوح فشردهاي تحت عنوان «هياهو براي هيچ» به اولين اطلاعرساني مستند تصويري «كميته مردمي مبارزه با تخلفات آقاي جاسبي» به زعم خويش پاسخ دادند. البته چندان غيرمنتظره به نظر نميرسد كه متخلفين عملكرد خويش را «هيچ» عنوان كنند و بر اعتراض منتقدين خرده گيرند. ابتدا بايد اذعان داشت نفس وادار شدن مديريتي قانون گريز - كه در گذشته اصولاً به سئوالات و اعتراضات بيتوجه بوده - به پاسخگويي (ولو خلاف واقعگويي)، توفيق چشمگيري براي مردم است.اظهارات ضد و نفيض آقاي جاسبي و معاون و برادرخانمش آقاي عباسپور در اين زمينه خود به حدكفايت روشنگر بوده است اما دستاندركاران دانشگاه آزاد با انتشار «هياهو براي هيچ»، زنجيره خلاف واقعگويي خود را تكميل نمودند و به دست خود بهترين شواهد را براي شناخت ماهيت مديريت حاكم بر اين دانشگاه، در اختيار عمومي قرار دادند. به اين ترتيب ميتوان اذعان داشت كه كميته مردمي در عمر كوتاه خود توانسته برخي قدرتمداران را از اوج به متن جامعه آورده و وادار به سخن گفتن و از خود رد پا گذاشتن كند كه آخرين آن همان «هياهو براي هيچ» است. هر فرد منصفي اگر «بازخواني يك پرونده»- كه توسط كميته مردمي منتشر شده است- را مشاهده كرده باشد و سپس در معرض اين كار به اصطلاح تبليغاتي آقاي جاسبي قرار گيرد به سهولت به اين پرسشها جواب درخور را خواهد داد: آيا ميتوان وقايع شرمآوري را كه دستاندركاران دانشگاه آزاد براي تصاحب بقيه زمينهاي آقاي هادوي بعد از اهداء بخش اعظم املاكش به دانشگاه صورت دادهاند، «هيچ» اعلام كرد؟ آيا تلاش سخت و ارزشمند كميته مردمي براي لجام زدن متجاوزين به مال و جان مردم را ميتوان به سهولت «هياهو» لقب داد؟اگر واقعاً تصور آقاي جاسبي و ساير خويشاوندانش در رأس هرم دانشگاه آزاد آن است كه با چنين برچسبهايي ميتوانند واقعيتها را پنهان كنند، برداشت بسيار سادهاي از فهم و درك مردم دارند. حتي افرادي كه «بازخواني يك پرونده» را نديده باشند با مشاهده «هياهو براي هيچ» جاسبي واقعيتهايي را درخواهند يافت. فرض كنيم سه نامه تشكرآميز آقاي جاسبي و معاون مالي اداري دانشگاه آزاد از آقاي هادوي به خاطر اهداي زمين پلاك 240 (منهاي محل سكونت خود) را كه در مطبوعات به چاپ رسيد، كسي نديده باشد و همگان از سوابق اين عمل خيرخواهانه و فرهنگ دوستانه اهدا كننده زمين به دانشگاه آزاد كاملاً بياطلاع باشند. آيا حتي در اين حالت آقاي جاسبي ميتوانست سند پلاك 173 را كه قبل از انقلاب اشرف پهلوي تصاحب كرده بود و بعد از انقلاب در اختيار سازمان زمين شهري قرار گرفت و تقسيم و بين مردم توزيع شد را به عنوان سند زمين آقاي هادوي به مردم معرفي كند؟ با اينگونه اقدامات جاعلانه چه كسي را ميتوان فريب داد؟ تصور آقاي جاسبي در «هياهو براي هيچ» آن است كه با چنين جعلي مسائل خود را كاملاً حل كرده، بنابراين درصد حمايت از ساير همدستان متخلف خود در نيروي انتظامي و ... برآمده است. آيا بيننده اين توليد هنري؟! آقاي جاسبي از خود سئوال نخواهد كرد اگر اين زمين با حكم امام در اختيار دانشگاه آزاد قرار گرفته، چگونه آقاي هادوي توانسته در اين سالها كاشانهاش را در گوشهاي از اين زمين حفظ كند. آيا اين امكان وجود نداشت با يك حكم قضايي بر مبناي حكم امام، خانه آقاي هادوي و فرزندانش تخليه و تمامي زمين در اختيار دانشگاه آزاد قرار داده شود؟ براستي چه نيازي به اين بود كه شب هنگام ايادي آقاي جاسبي به اعمال غيرانساني مبادرت ورزند تا آقاي هادوي از ترس جان خويش از خانه و كاشانهاش فراري شود؟ اگر سندي كه مورد استناد دستاندركاران دانشگاه آزاد واقع شده، بررسي شود، مشخص خواهد شد اين سند مربوط به زمين ديگري است كه ابتدا به دانشگاه شريف واگذار شده و سپس از آن طريق به دانشگاه آزاد انتقال يافته است. اگر آقاي جاسبي چنين پشتوانه سندي محكمي داشت آيا نيازمند آن بود تا با اقدام به پرداخت رشوه به رئيس پاسگاه محل، زمينه آزادي عمل ايادي خود را در حملات شبانه به منزل كسي كه تنها جرمش اهداي بخش اعظم زمينش به دانشگاه آزاد بوده، فراهم آورد؟ گستاخي آقاي جاسبي تا بدانجاست كه حتي چند سال بعد از اينكه دستيار متخلفش از نيروي انتظامي اخراج شده، به دفاع از وي پرداخته و كميته مردمي را متهم به زير سئوال بردن كليت نيروي انتظامي ميكند. فرمانده كل نيروي انتظامي (آقاي قاليباف) در نامه مورخ 13/3/82 به رياست محترم جمهوري (جناب آقاي خاتمي) به دنبال شكايت آقاي هادوي و ارجاع آن از سوي رئيسجمهور مينويسد: «با توجه به حدود 40 مورد ماموريت انجام پذيرفته توسط كلانتري 138 جنتآباد كه از طريق سيستم 110 نسبت به شكايت آقاي هادوي و دانشگاه آزاد اسلامي صورت پذيرفته، به علت عدم اجراي صحيح وظايف توسط رئيس كلانتري، ابلاغ شد وي بركنار گردد.» دكتر قاليباف در ادامه گزارش خود به آقاي خاتمي ميافزايد: «پس از تخلفات و تجاوزات متعدد مسئولين اجرايي پروژه دانشگاه و شكايات آقاي هادوي نهايتاً جلسهاي با حضور بازرس ويژه ناجا، جناب آقاي دكتر جاسبي، آقاي حاج ابراهيمي (مسئول پروژه دانشگاه) و مشاور قضايي ايشان و كارشناس رسمي دادگستري (جناب آقاي طوسي) برگزار شد كه متاسفانه مسئولين دانشگاه ضمن رد همه تخلفات (حتي مشاهدات عيني بازرس ويژه اينجانب و كارشناس رسمي دادگستري) نشان دادند كه براي سرپوش نهادن به اعمال خويش به هر دروغي متوسل ميشوند!» (از نامه مورخ 13/3/1382 به شماره 119/7079/80/10/1/10 آقاي قاليباف فرمانده وقت نيروي انتظامي به رئيسجمهوري وقت جناب آقاي خاتمي)البته دير نخواهد انجاميد كه همگان بر اين واقعيت واقف گردند كه آقاي جاسبي براي پنهان ساختن اعمال غيرقانوني و غيرانساني خويش به هر دروغي متوسل ميشود. واداشتن وي به سخن گفتن و ساختن فيلمهاي تبليغاتي چون «هياهو براي هيچ» اين واقعيت را براي همگان روشن خواهد ساخت. مدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران عباس سليمينمين