تاريخ: دوشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۶
نام نویسنده: عباس سليمينمين
تجربيات گرانسنگ سياسي را در بستر چالشهاي گروهي و حزبي قرار دادن، موجب خسراني غير قابل جبران خواهد بود. هيچ جريان سياسي در كشور عليالقاعده نميتواند پذيراي اين امر باشد كه شأن و منزلت ايران بار ديگر در حد جماعتي مسلوبالاراده تحت سلطه بيگانه تنزل يابد. غفلت روشنفكران و صاحبمنصبان در يكصد سال قبل از دفاع جدي از پايهها و اركان استقلال، پيوندي قوي بين استبداد خارجي و استبداد داخلي ايجاد كرد و تلخيهاي فراموش نشدني را طي چندين دهه بر كام جامعهاي با سابقه تمدني درخشان نشاند. فرهيختگان ملت طي اين سالها دريافتند كه براي رفع ديكتاتوري سياه پهلوي راهي جز پايان دادن به سلطه بيگانه ندارند و همين تشخيص درست، ايران را در مسير دستيابي به حاكميت ملي و جامعهاي مولد قرار داد. براي جلوگيري از تكرار تاريخ و ممانعت از هر نوع نفوذ بيگانه در معادلات سياسي داخلي كشور، همه اقشار سياسي بر اساس پيمان خود با ملت ميبايست همواره از موهبتهايي كه بهای آن نفي استقلال اين مرز و بوم است چشم پوشند. هر نوع مساعدت سياسي و عنايت ويژه خارجي ميتواند رقابت را بر يك گروه سياسي سهلتر نمايد اما نبايد از عواقب شوم آن بر سرنوشت و عزت و كرامت ملت غافل شد. برنامه «به نام دمكراسي» هر چند به لحاظ ساخت و مخاطبشناسي داراي ايرادات جدي بود اما ميتواند زمينه بحثي مصلحتگرايانه را در جامعه فراهم آورد. مباحثي مبتني بر مراقبه جمعي از مصالح ملي قادر است به اين سؤال اساسي پاسخ دهد كه كدام عوامل موجب شد تا در دهه گذشته هيأت حاكمه آمريكا مجدداً احساس نمايد ميتواند نه از موضع واقعي خود به عنوان كشوري كه سالها حقوق اساسي ايران را نفي كرده بلكه با ظاهري نجاتبخش!؟ بر معادلات سياسي داخلي ايران تأثيرگذار باشد. سؤال تلختر اين كه چرا ملت ايران در كنار كشورهايي قرار گرفت كه كمتر داراي سابقه سياسي و فرهنگي چشمگير بودند. نبايد فراموش كرد دستاندركاران كشورهاي تحت سلطه اتحاد جماهير سابق شوروي كه بعد از فروپاشي اين قدرت همان ارتباط را كم وبيش با روسيه حفظ كردند، سالها عادت كرده بودند تابع K.G.B باشند و از قِبل اين تبعيت منافعي را متوجه خود سازند. براي اين افراد پذيرش ارباب سياسي جديد كه حاضر است پول بيشتري پرداخت كند چندان دشوار نيست. بايد ديد كدام خطاي سياسي از سوي دستاندركاران و احزاب سياسي در دهه گذشته موجب شد تا ملت ايران – كه براي دستيابي به آزادي خود از يوغ و سلطه بيگانه هزينه سنگيني را پرداخت كرد- در كنار روشنفكران كشورهايي ارزيابي شود كه هيچگونه شأن و منزلتي براي خود در گذشته قائل نبودهاند.
هرچند كساني كه در برابر برخوردهاي تحقيرآميز آمريكا كرنش داشتند، در چارچوب چرخش قدرت و بر اساس آراء مردم به حاشيه رانده شدند اما از آنجا كه هدف ارزيابي عملكرد يك جريان سياسي نيست بلكه كسب تجربه براي مصونسازي آيندگان از طمعورزيهاي بيگانگان است نبايد به صرف كنار رفتن جماعتي، در پرداختن به اين مهم غفلت كرد. بدون شك اينگونه مسائل داراي پيام مؤثر براي همه گروههاي سياسي با سلايق مختلف خواهد بود. متأسفانه برخي از صاحبنظران از آنجا كه آسيبديدگان در اين وادي و مورد طمع واقعشدگان را داراي پايگاهي در ميان تودههاي مردم نميدانند از ريشهيابي مسئله فاصله ميگيرند در حالي كه وظيفه داريم تا با بررسي دقيق علل و زمينهها، لغزش نيروها به وادي خوشباوري نسبت به نظامات سلطه را محدود سازيم. متأسفانه هنوز در ميان قشر تحصيلكرده كساني يافت ميشوند كه به دليل عدم غور در تاريخ از اين ترديد رهايي نيافتهاند كه آيا اصولاً كشورهايي چون آمريكا و انگليس در ميان ملتهاي اسلامي دمكراسي را براي نفت ميخواهند يا نفت را براي دمكراسي؟
واقف نبودن بر جهتگيريهاي دول غربي سلطهگر در عرصه بينالملل موجب شده است كه هزينه اخلال در سيستم اطلاعرساني كشور بسيار تنزل يابد به ويژه اين كه در سالهاي اخير نوع تأثيرگذاري اين دولتها در روند داخلي ساير ملتها تغيير يافته و ديگر برخوردهاي سخت همچون كودتاي 28 مرداد 1332 را دنبال نميكنند. در شرايطي که نقضكنندگان حاكميت ملي ملتها امروز با توسل به شيوههاي نرم درصدد جذب افراد با هدف اعمال سلطه بر کشورها برآمدهاند، در رقابتهاي داخلي نميبايست شرايطي را بوجود آورد كه زمينههاي تأثيرگذاري از بيگانه در ميان نيروهاي سست بنياد تشديد شود. محدود شدن دايره رقابت و اعمال شيوههاي تنگنظرانه ميتواند توجيهگر برخي انحرافات از مصالح عمومي در ميان اين قبيل نيروها باشد. امروز نظام جمهوري اسلامي داراي چنان قدرتي است كه ميتواند حتي در تركيب نيروهاي مخالف خود تأثير تعيين كننده داشته باشد. نگاهي به تركيب جديد اپوزيسيون خارج كشور که عمدتاً چهرههای تازه خارج شده از ايرانند، گواهي جدي بر اين ادعا است. بنابراين از آنجا كه در عرصه ريزش نيرو حتي از دست دادن يك تن نيز نبايد به سهولت قابل پذيرش باشد، ضمن تقويت وجه اقناعي در مسائل كلان كشور هرگز نميبايست تحمل نمود كه جاذبههاي دشمن ولو از سر فريب بر جاذبههاي دلسوزان فزوني يابد.