تاريخ: دوشنبه ۱۲ تير ۱۳۸۵
نام نویسنده: عباس سلیمی نمین
دبير كل محترم سازمان فرهنگي يونسكو
باسلام و احترام، همانگونه كه مستحضريد در سال 1935 بيش از 30 هزار لوح گل نبشته مربوط به دوران عيلامي كه در حفريات منطقه تختجمشيد به دست آمده بود، به درخواست بنگاه شرقي دانشگاه شيكاگو به رسم امانت و به طور موقت به آن بنگاه سپرده شده و به آمريكا انتقال يافت. براين اساس مقرر ميشود تا پس از انجام مطالعات و پژوهشهاي لازم، اين الواح كه جزو مواريث فرهنگي مردم ايران به شمار ميرفت، به ايران بازگردانده شود. متاسفانه عليرغم قرارهاي اوليه، اين الواح به دلايل و بهانههاي گوناگون در دانشگاه شيكاگو باقي ميماند و مسئولان مربوط تاكنون از بازگرداندن اين امانت به صاحبان اصلي آن استنكاف ورزيدهاند.
عاليجناب!
حسب اطلاع، مقامات مسئول ميراث فرهنگي ايران سال گذشته طي نامه رسمي خواهان استرداد اين مجموعه باستاني شدند اما متاسفانه نه تنها اين درخواست قانوني ايران تاكنون اجابت نشده بلكه بنا به اخبار منتشره طي روزهاي اخير، يك دادگاه آمريكا با صدور حكمي مقرر داشته است كه الواح مزبور به عنوان غرامت به تعدادي از خسارت ديدگان حادثه انفجار در آرژانتين، ارائه گردد.
طرفنظر از اين كه پس از طرح اين موضوع در يك دادگاه انگليسي، به دليل فقدان هرگونه سند و مدركي عليه اتباع ايراني براي دخالت در اين ماجرا ادعاي طرح شده توسط مرجع قضايي مزبور ناوارد اعلام شد، مسئله مهم اين است كه تاكنون هيچگونه سابقهاي از صدور چنين رايي در قبال ميراث فرهنگي يك كشور وجود ندارد، به ويژه آن كه آثار باستاني مزبور به رسم امانت نزد يك موسسه تحقيقاتي در آمريكا قرار داشته است. بنابراين بايد بصراحت خاطرنشان ساخت كه اينك شاهد يك بدعت خطرناك و مخالف با تمامي موزاين اخلاقي، فرهنگي و بينالمللي هستيم و اميد ميرود سازمان يونسكو بنا به رسالت و وظيفهاي كه برعهه دارد، بدون اتلاف وقت و از دست رفتن فرصت، در اين امر خطير مداخله كرده و از به تاراج رفتن ميراث فرهنگي يك ملت بزرگ و داراي سابقه تمدني چندين هزار ساله، جلوگيري به عمل آورد.
عاليجناب!
براساس مندرجات كتاب آقاي اريش ف. اشميت به نام «تختجمشيد» به دنبال حفارهاي گسترده در منطقه تختجمشيد ابتدا چند هزار متر مربع آثار و بقاياي ابنيه عظيم عيلامي در اين منطقه كشف گرديد كه تصاوير آن در كتاب مزبور، موجود ميباشد اما متاسفانه بعد از تصرف آثار قابل انتقال از جمله لوحهاي ياد شده، كليه ابنيه عيلامي تخريب و نابود گرديده است به نوعي كه امروز هيچ اثري از آن آثار عظيم تاريخي وجود ندارد.
حساسيت يونسكو بر روي حفظ بافت فيزيكي ميدان نقش جهان اصفهان و تاكيد آن بر لزوم كاستن از ارتفاع برج جهاننما و اولتيماتومهاي صادره به اين منظور، در حالي كه هيچگونه دخل و تصرفي در اصل ابنيه و محيط ميدان نقش جهان صورت نگرفته بود، حاكي از دقت نظري است كه يونسكو بر حفظ آثار فرهنگي و ثبت شده در ايران دارد. اينك آنچه در گذشته صورت گرفته و اكنون در تداوم آن در شرف وقوع است، مسئلهاي به مراتب حساستر و قابل توجهتر است چرا كه بخشي گرانبها و حاوي اطلاعات ناب تاريخي از سرزمين ايران در معرض نابودي و فنا قرار گرفته است. اين كه مبناي حكم بيسابقه صادره از سوي قاضي آمريكايي را يك عداوت كور و بيمنطق و فاقد هرگونه سند و مدرك حقوقي معتبر، تشكيل ميدهد، مطلبي نيست كه ما در اينجا قصد پرداختن تفصيلي به آن را داشته باشيم. آنچه اينك ازنظر ما مهم و حياتي به شمار ميآيد، نحوه رويكرد و فعاليت يونسكو نسبت به اين موضوع است كه ميتواند ضمن نجات بخشي از ميراث فرهنگي و تاريخي ايران و جهان، سندي محكم بر كارآمدي و وظيفهشناسي يونسكو در جهان كنوني نيز به شمار آيد.