تاريخ: دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۸۵
نام نویسنده: عباس سلیمی نمین
خشونتطلبي قابل تقدير!
مدير مسئول محترم روزنامه همبستگي
باسلام، بنا به آنچه كه روزنامه همبستگي در روز 31/2/85 طي يك گزارش خبري مفصل در صفحه 2 خود درج كرده، قرار بر اين بوده است تا مناظرهاي بين آقايان ايمانپور و ناصر پورپيرار با موضوع يهود و دسيسههاي آن در ايران باستان به دعوت انجمن علمي گروه مديريت دانشگاه فردوسي در اين دانشگاه برگزار شود اما از آنجا كه آقاي ايمانپور يك روز قبل از برگزاري مناظره از حضور در آن عذرخواهي ميكند، لاجرم آقاي پورپيرار با عمل به وعده خود و حضور در محضر دانشجويان، به ارائه مطالب خويش ميپردازد. در اين حال جمعي از دانشجويان در اعتراض به سخنان وي اقدام به شعار دادن كرده و پس از بر هم زدن سخنراني، به اتومبيل حامل ايشان نيز حمله ميبرند و بدين نحو به بدرقه سخنران مدعو ميپردازند. اين عده آن گاه از مسئولان برگزاري اين مراسم ميخواهند تا به عذرخواهي از برگزاري چنين جلسهاي بپردازند و آقاي موسوي مدير فرهنگي دانشگاه نيز تحت فشار شديد فضاي موجود مراتب تأسف عميق خود را از اين جلسه اعلام ميدارد.
در اين ماجرا، اين كه نظريات آقاي پورپيرار درباره مسائل ايران باستان درست است يا غلط، يك مسأله ثانوي است. ايشان طي هشت جلد كتاب تحت عنوان «دوازده قرن سكوت» به طور مبسوط افكار و عقايد خود را نگاشته و منتشر كرده است و كساني كه بخواهند از زير و بم اين ديدگاه آگاهي يابند، ميتوانند به اثر مزبور مراجعه كنند. نكته مهم در اين قضيه رفتاري است كه طيفي از دانشجويان با صاحب يك فكر - ولو آن را نادرست بدانند - در پيش گرفتهاند. اين البته اولين بار نيست كه شاهد چنين رفتارهايي هستيم. پيش از اين نيز افراد ديگري هم بعضاً مورد تعرضاتي قرار ميگرفتند كه فارغ از نوع فكر و انديشهاي كه داشتند، مسلماً تعرض به آنها محكوم بود. خوشبختانه با انتقاداتي كه از آن گونه رفتارها صورت گرفت، براي مدتي جامعه ما از مشاهده چنين صحنههاي زشت و ناراحت كننده، راحت بود. اما سؤال اينجاست كه آيا تنها صاحبان قرائتهاي متفاوت از دين بايد از حق اظهار نظر و سخنراني بدون مواجه شدن با واكنشهاي عصبي برخوردار باشند و يا صاحبان قرائتهاي مختلف از تاريخ، اقتصاد، فرهنگ، جامعه و ديگر موضوعات و مسائل نيز بايد از چنين حقي برخوردار باشند؟ آيا آگر اعتقاد به تضارب آراء و انديشهها داريم و از اين مقوله تحت عنوان آزادي انديشه و آزادي بيان حمايت ميكنيم، اين حق را فقط منحصر در بعضي از اشخاص و مقولات ميدانيم يا قائل به تعميم آن در حوزههاي مختلف هستيم؟
جا دارد دانشجويان عزيز و بويژه آن عده كه در دانشگاه فردوسي به سخنران مدعو حمله بردهاند به اين مسأله مهم بيانديشند كه اگر دوباره چنين رفتارهايي را در محيطهاي علمي و دانشگاهي باب كنند، آيا اين به معناي وهن محيطي دانشجويي و علمي نخواهد بود؟ آيا اين امكان وجود ندارد كه از اين پس هر فرد يا گروهي كه سخنان و عقايد يك سخنران را مطابق افكار و اميال خود تشخيص نداد، با سنگ و چوب و چماق به او حملهور شود و شيشههاي ماشين وي را بشكند؟ آيا اگر تلاش نكنيم تا انديشه را با انديشه پاسخ دهيم، فضا به سمت خشونتگرايي و تعصبورزيهاي كور پيش نخواهد رفت؟ و در نهايت اين كه آيا به كار بستن اين گونه روشها، نتيجهاي كاملاً معكوس با هدف عاملان آن در بر نخواهد داشت و حتي به بسط و ترويج غيرطبيعي يك فكر و نظر نخواهد انجاميد؟
طبق آنچه گفته شده است انجمن علمي دانشگاه فردوسي از آقاي ايمانپور خواهد خواست تا در جلسهاي جداگانه به نقد نظريات آقاي پورپيرار بپردازد. اين اتفاق مباركي خواهد بود اما چه خوب بود اگر ايشان در جلسه مناظره كه پيشتر قول آن را داده بودند، حضور مييافتند تا به نمايندگي از حملهكنندگان به آقاي پورپيرار به نقد و ارزيابي ديدگاههاي وي پرداخته و چه بسا از بروز حوادث ناخوشايند بعدي جلوگيري به عمل ميآمد. كاملاً بجاست اگر ايشان توضيح دهند كه علت موافقت اوليه با حضور در اين مناظره و انصراف بعدي از آن چه بوده است؟ آيا اين كه آقاي ايمانپور از حضور در مناظره سر باز ميزنند اما حاضرند به صورت انفرادي در جمع دانشجويان حاضر شوند جاي تامل نخواهد بود؟
دانشجويان عزيز قطعاً براين امر واقفند كه مناظره در محيطي آرام و علمي ميتواند به آنها در كشف حقايق كمك كند اما چرا عدهاي حاضر نميشوند در دانشگاه نظراتشان به نقد كشيده شود؟
نكته ديگري كه در اين ماجرا جلب توجه ميكند، عذرخواهي مدير فرهنگي دانشگاه فردوسي از حمله كنندگان به سخنران مدعو است. مسلماً عقايد آقاي پورپيرار با توجه به انتشار كتابهاي ايشان درباره ايران باستان، ناشناخته نيست. همچنين سوابق فكري و سياسي ايشان در ارتباط با حزب توده و اختلاف نظرها و در نهايت جدا شدن از آن حزب قبل از غيرقانوني اعلام شدن آن نيز مسأله مكتوم و ناگفتهاي نيست. با توجه به اين مسائل وقتي از ايشان دعوت به عمل ميآيد، اخلاق اسلامي و انساني حكم ميكند كه هرچند با عقايد وي نيز مخالف باشيم، با سعهصدر رفتار كنيم و از بياحترامي نسبت به ميهمان اجتناب ورزيم. جا دارد مديريت محترم فرهنگي دانشگاه فردوسي اندكي پيرامون اين مسئله تأمل كند و سپس پاسخ دهد كه در اين ماجرا از كدام طرف ميبايست عذرخواهي به عمل ميآمد؛ از بيحرمتي كنندگان به محيط علمي يا صاحبنظري كه به دانشجويان احترام گذاشته و دعوت آنان را براي شركت در مناظره پذيرفته است.
البته نحوه برخورد روزنامه همبستگي با اين مسئله نيز اگرچه ميتواند در قالب نوعي اطلاعرساني توجيه شود اما به طرز مشهودي، جانبدارانه از متعرضان به يك سخنران است. آيا اين روزنامه كه اينك با تيتر درشت در صفحه 2 خود «عذرخواهي دانشگاه فردوسي از دانشجويان» را با نگاهي جانبدارانه مطرح ميسازد و هيچگونه انتقادي نسبت به رفتار غيرموجه با يك سخنران مدعو به عمل نميآورد، در تبليغ و ترويج و تحريك اين گونه رفتارها دخيل و شريك نخواهد بود؟ آيا اين روزنامه چنانچه چنين رفتاري از سوي برخي ديگر از دانشجويان با فردي ديگر از سخنرانان صورت گيرد، به همين نحو با مسئله مواجه خواهد شد يا آن كه در تناقضي جدي در نحوه ارتباط خود با مقوله آزادي بيان و قرائتهاي مختلف از يك موضوع، گرفتار خواهد آمد؟
بحثي كه هفته گذشته آقاي پورپيرار در دانشگاه مشهد مطرح ساخته عمدتاً حول شان نزول عيد پوريم در بين يهوديان ايران باستان بوده است. آيا منطقي به نظر ميرسد كه روزنامه همبستگي طرح ديدگاههايي را در مورد اين موضوع مهم تاريخي آنچنان نگران كننده بپندارند كه در مقام دفاع از حملهكنندگان به يك نويسنده بپردازد. جا داشت روزنامه محترم ضمن ابراز نگراني از طرح اين بحث دستكم از كساني كه حرمت ميهمان و محيط علمي را نگه نداشتند انتقادي تلويحي و ظاهري مينمود. همين جا، تذكر اين نكته لازم است كه به منظور روشن شدن مسائل تاريخي براي علاقهمندان به اين موضوعات و بويژه دانشجويان عزيز، بجاست اگر روزنامه همبستگي جلسات مناظرهاي را ترتيب دهد كه در آن نظرات و ديدگاههاي آقاي پورپيرار با حضور خود ايشان و منتقدانشان، مورد نقد و ارزيابي قرار گيرد و جامعه نيز شاهد و ناظر اين بحثها از طريق چاپ در آن روزنامه باشد.
اين قلم نگران از تجديد حيات برخي روشها و رفتارهاي نادرست است كه پيش از اين آثار تلخ آن را چشيدهايم. اميد آن كه از اين زاويه به موضوع بنگريم و در مسيري صحيح و منطقي به منظور رشد و اعتلاي فكري و فرهنگي جامعه و كشورمان گام برداريم.