تاريخ: چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۵
نام نویسنده: مسعودرضائي
شانزدهم آذر ماه يادآور فرياد بلند و رسايي است كه از گلوي سه تن از نمايندگان جنبش دانشجويي ايران در اوج دوران اختناقآميز پس از كودتاي 28 مرداد، برخاست و دشمنان اين كشور و ملت را به مبارزه طلبيد. اين فرياد هنگامي سر داده شد كه سرهاي بسياري نوميدانه در گريبان بود و سرماي سخت و سوزناك استبداد آمريكايي رژيم پهلوي، لرزه بر پيكرها كثيري از مدعيان انداخته بود. برآمدن اين فرياد در چنان شرايطي، دستكم دو خلصت عمده جنبش دانشجويي را بر همگان مكشوف ساخت. نخست دشمنشناسي و ديگري شجاعت در ايستادگي در برابر دشمن و پايمردي در برابر او تا مرز شهادت.
جنبش دانشجويي ايران از آن هنگام تاكنون، پيچ و خمها و فراز و نشيبهاي بسياري را پشت سر گذارده است. حاصل پيمودن اين راه طولاني، كولهباري از تجربه است كه به معناي واقعي كلمه بايد آن را گران بها دانست. نسل كنوني دانشجويان بايد كه اين ميراث ارزشمند را قدر بدانند و در ادامه مسير از آن بهره گيرند. شايد بتوان اندكي از انبوه تجربيات جنبش دانشجويي را در بندهاي ذيل، شماره كرد:
1- هيچ سرمايهاي براي يك ملت، ارزشمندتر و كارآمدتر از «آگاهي» نيست و جنبش دانشجويي از آنجا كه متشكل از طيف جوانان شايسته و مبرز اين ملت است، اين قابليت و توانمندي را دارد كه به عنوان يكي از اركان آگاهي بخشي به جامعه قرار گيرد. اما براي حصول به اين هدف، گام نخست، خودسازي در اين زمينه است تا آنچه از آن برون ميتراود، از غنا و اصالت لازم برخوردار باشد. نگاهي به سابقه جنبش دانشجويي، حاكي از تلاش مستمر اين جنبش در اين زمينه است. هرچند نبايد مبتلاي به اغراق گويي شد و چشم بر پارهاي كوتاهيها و يا كژرويهاي فكري و سياسي بخشهايي از بدنه گسترده جنبش دانشجويي در مقاطع مختلف بست، اما نقاط درخشنده و برجسته موجود در مسير حركت اين جنبش به حدي فراوان است كه براستي چشم را خيره ميكند. اگر در 16 آذر سال 32، جنبش دانشجويي با آگاهي از زيانباري حاكميت آمريكا بر ايران، در برابر آن قد ميافرازد و در طول دوران 25 ساله پس از آن، مبارزهاي سخت و جدي را با دست نشاندگان كاخ سفيد در كشورمان دنبال ميكند، در روز 13 آبان 58 نيز مجدداً با تشخيص صحيح و بموقع خود، كانون توطئه عليه انقلاب اسلامي را هدف قرار ميدهد و طرحها و ترفندهاي براندازانه دشمن ديرينه را نقش برآب ميسازد. همچنين به دنبال تهاجم گسترده نظامي ارتش بعث به خاك كشورمان، از دل همين جنبش دانشجويي گروههاي زيادي روانه ميدان نبرده شده و اغراق نيست اگر بگوييم در شكلگيري نخستين هستههاي مقاومت قهرمانانه در برابر دشمنان، طيف دانشجو نقشي فراموش نشدني از خود برجاي گذارد و البته در اين راه، شهداي بسياري را نيز تقديم كرد. ياد و خاطره شهيد حسين علمالهدي از دانشجويان پيرو خط امام و جمعي ديگر از دانشجويان كه در دشت هويزه مقاومتي به يادماندني تا مرز شهادت از خود نشان دادند، براي هميشه يادآور حضور قهرمانانه و صدالبته آگاهانه جنبش دانشجويي در عرصههاي دفاع از دين، ميهن و عزت اين ملت بزرگ است.
2- جنبش دانشجويي به لحاظ آن كه از نيروهاي جوان، فعال و پرشور تشكيل شده، ذاتاً از انرژي نهفته دروني بسيار بالايي برخوردار است. اين قابليت، طبعاً براي احزاب و گروههاي سياسي بسيار تحريك كننده و اشتهارآور است. به همين دليل در دورانهاي مختلف شاهد تحرك اين گروهها براي به خدمت گرفتن جنبش دانشجويي بودهايم. بايد اذعان داشت كه جنبش دانشجويي در اين زمينه با مسئلهاي بسيار پيچيده مواجه است. از يكسو درطول سالهاي پيش و پس از انقلاب شاهد شكلگيري بخشهاي دانشجويي احزاب گوناگون بودهايم و اساساً وجود اين بخش همواره به صورت يك عامل پرستيژ براي اين احزاب مطرح بوده و نيز مجراي جذب و ورود بسياري از نيروهاي جوان به اين تشكلها به حساب ميآمده است. اما از اين واقعيت نبايد چشمپوشي كرد كه اين بخشها عمدتاً به عنوان كارآمدترين بازوهاي اجرايي احزاب در صحنههاي مختلف به كار گرفته شده تا آنجا كه حتي در اوايل انقلاب شاهد تبديل اين بخشها به ستادهاي نظامي برخي احزاب و گروهها در محيط دانشگاه نيز بوديم. گذشته از بحشهاي دانشجويي اختصاصي، تلاش گروههاي سياسي براي برقراري پيوندهاي سياسي با تشكلهاي دانشجويي كه با عناوين و خطوط فكري مختلف در صحنه دانشگاه وجود دارند، نكته ديگري است كه ميتواند اين تشكلها را در مسيري نامتعارف قرارداده و توش و توان آنها به مثابه سوخت براي موتور احزابي كه در حقيقت خود را برادر بزرگتر تشكلهاي دانشجويي به حساب ميآورند، به خدمت گيرد. اين نيز واقعهاي است كه در مقاطعي از دو دهه گذشته شاهد آن بودهايم و صدمات بسياري نيز به همين واسطه به تشكلهاي دانشجويي مختلف وارد آمد.
براين اساس آنچه بايد با نگاهي به گذشته، مورد توجه و دقت جنبش دانشجويي قرار گيرد و ضوابط و قواعد و روشهاي آن به صورتي روشن و واضح تهيه و تدوين گردد آن است كه جنبش دانشجويي چگونه ميتواند در كوران وقايع و حوادث مختلف و نيز در برهههاي حساس از جمله انتخابات، اصالت خود را حفظ نمايد و از افتادن در دامها و ورطههايي كه خدشه بر اين اصالت وارد ميآورند، در امان بماند.
3- احزاب و گروههاي سياسي رسمي و يا به تعبيري حرفهاي از آنجا كه در يك رقابت تنگاتنگ براي كسب قدرت سياسي هستند و اين البته عيب و ايرادي هم براي آنها محسوب نميشود، از رفتارها، عملكردها و ادبيات خاصي پيروي ميكنند كه چه بسا به پارهاي تنشها و كشاكشها نيز ميان آنها منجر شود.
اما جنبش دانشجويي كه بايد طيفهاي فكري مختلفي را براي اجزاي آن در نظر گرفت، اگر اصالت خود را حفظ نمايد، هرگز وارد چرخه رقابتهاي قدرت محور نخواهد شد. بنابراين زمينه براي تعامل، گفتگو و تبادل نظر ميان طيفهاي مختلف فكري جنبش دانشجويي كاملاً مهياست و از اين زمينه بايد حداكثر بهرهبرداري به عمل آيد. متأسفانه در برهههايي با اين واقعيت تلخ مواجه بوديم كه تشكلهاي دانشجويي به واسطه وابستگيهاي آشكار و پنهان به احزاب رسمي، سايهاي از رفتارها و برادرخواندههاي بزرگتر خويش را در محيط دانشگاه و يا در تظاهرات و گردهماييها، به نمايش ميگذارند و البته دود اينگونه روشها به چشم تمامي آنها رفت. اينك زمان آن است كه با بهرهگيري از اين تجربه تلخ، تشكلهاي دانشجويي مدل ديگري از كنشهاي سياسي متناسب با محيط دانشگاه را به معرض نمايش گذارند و چه بسا كه از اين طريق الگويي مناسب را به احزاب رسمي نيز ارائه نمايند.
4- اگرچه غلظت بيش از حد فضاي سياسي در دانشگاه ميتواند لطماتي را در پي داشته باشد كه تجربه آن را داريم، اما نبايد از ياد برد كه بيفروغي فعاليتهاي سياسي در دانشگاه و خمودگي جنبش دانشجويي، نيز آسيبهاي به مراتب جديتر و خسارتبارتري را در پي خواهد داشت. افراط و تفريط در اين زمينه، هر دو تهديد كننده و خطر سازند. به همين دليل نه تنها جنبش دانشجويي خود بايد به بررسي راهكارهاي مناسبب براي قرار گرفتن در يك مسير پويا و سازنده سياسي باشد بلكه مسئولان كشوري نيز بايد توجهي عميق به اين مسئله داشته و از كنار آن بسادگي عبور نكنند. شك نبايد كرد كه سياستورزي متعادل، منطقي و آگاهانه دانشجويان، پشتوانهاي محكم براي تضمين حال و آينده سياسي كشور خواهد بود.