آدرس: تهران - خيابان جنت آباد جنوبی - كوچه ریاحی- پلاك 55 - واحد 1- دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران. تلفن: 44617615 فكس: 44466450 ايميل: i n f o @ i r h i s t o r y .ir
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
  
      
 
 جستجو  
 عضویت در خبرنامه  - لغو
  
 
     يادداشتها و مقالات:  
 
 
دوئل با حقيقت!
  تاريخ: چهارشنبه ۹ آذر ۱۳۸۴
نام نویسنده: مسعود رضائي
 
    قبل از هر چيز بايد اعتراف كنم، نگارش اين متن برايم سخت و سنگين است تا جايي كه دنبال بهانه‌اي براي ننوشتن مي‌گشتم و اگرچه چندتايي هم يافتم اما يك دليل بزرگ پيش رو براي نوشتن داشتم كه تمامي‌ آن بهانه‌ها را كمرنگ و بي‌اثر مي‌ساخت. در اين مدت بعد از اكران فيلم دوئل، هرچه سعي كردم تا اين دليل را نيز مانند آن بهانه‌ها كمرنگ و بي‌اثر سازم، نشد كه نشد، و لاجرم راهي برايم نماند جز نوشتن.
«دوئل» را شايد كمتر كسي نديده باشد يا اگر هم نديده، دستكم آوازه‌اش را شنيده است. فيلمي كه گفته مي‌شود پرهزينه‌ترين و گرانترين فيلم در طول تاريخ سينماي ايران بوده و جاي خوشبختي آن كه چنين هزينه‌اي در راه ساخت يك فيلم در حوزه دفاع مقدس، مصرف شده است. اين قاعدتاً بايد نشان از اهتمام ويژه‌اي باشد كه مسئولان و دست‌اندركاران وقت، براي سالهاي دفاع مقدس قائل بوده‌اند و لذا بر آن شده‌اند تا حقيقت آن سالها را بر صفحه سينما بتابانند و نسل حاضر و نسلهاي آينده را از آنچه گذشت، باخبر سازند. اما براستي اين فيلم تا چه حد در نمايش «حقيقت آن سالها» موفق بوده است؟
دوئل را شايد كمتر كسي باشد كه ببيند و آن را به لحاظ جلوه‌هاي ويژه‌اش درصدر فيلم‌هاي جنگي ايراني قرار ندهد. در اين فيلم به زيبايي تمام، مظلوميت مردم ايران در برابر يك تهاجم سبعانه به تصوير كشيده شده است. رشادتها و فداكاريهاي رزمندگان بسيجي كه با كمترين امكانات در برابر چنين تهاجم سنگيني، نقطه اوج شهامت و ايثارگري را به نمايش مي‌گذارند نيز در اين فيلم با مهارت تحسين برانگيزي، به نمايش درآمده است و در يك كلام، اين فيلم از چنان قوت و استحكامي در خلق صحنه‌هاي جنگي برخوردار است كه حس و حال جنگ را تا عمق وجود بيننده رسوخ مي‌دهد و او را كاملاً با قهرمانان اين عرصه همراه مي‌سازد. در واقع دوئل را بايد يك نقطه عطف و يك تحول جدي در طراحي و ساخت جلوه‌هاي ويژه جنگي در كشورمان به حساب آوريم.
اما دوئل را از وراي جلوه‌هاي ويژه جذاب و خيره‌كننده‌اش نيز بايد به تماشا نشست و اينجاست كه داستان و محتواي فيلم، توجه ما را به خود جلب مي‌كند. به طور كلي هر داستاني داراي يك هسته مركزي و يك سلسله مسائل حاشيه‌اي است كه به منظور جذابيت بخشي به آن، در حول و حوش هسته مركزي تعبيه مي‌گردند. ما در اينجا با چشم‌پوشي از اين‌گونه حواشي، به اصل داستان مي‌پردازيم.
داستان فيلم از آنجا آغاز مي‌شود كه عده‌اي با در دست داشتن حكم ماموريت وارد صحنه شده و تعدادي جوان بسيجي پاكباخته را به ماموريتي براي نجات گاوصندوق حاوي اسرار مملكتي و به عبارتي عزت و شرف مملكت فرا مي‌خوانند. اين جوانان نيز با شجاعتي تمام عازم اين ماموريت شده و با فداركاري تمام و برجاي نهادن تعدادي شهيد و مجروح، سرانجام موفق مي‌شوند تا گاوصندوق مزبور را از اين كه به دست دشمنان و متجاوزان بيفتد، نجات دهند. اما اين گاوصندوق در جريان انتقال به اهواز، به درون اروند رود مي‌افتد و در قعر آن پنهان مي‌شود. بنابراين در بحبوحه جنگ، كسي از واقعيت قضايا مطلع نمي‌گردد. پس از گذشت 20 سال، اين گاوصندوق توسط رزمنده‌اي كه از سالها اسارت بازگشته و در عين حال، اتهام سنگين خيانت به كشور و به كشتن دادن رفقاي خود را دارد، از آب بيرون كشيده مي‌شود تا مشخص شود درون آن چه بوده است كه مي‌بايست براي نجات آن، حتي از جان خود نيز گذشت. اما اين رزمنده با كمال تعجب، متوجه اين حقيقت تلخ مي‌شود كه درون اين گاوصندوق كاملاً خالي است و تمامي آنچه پيرامون محتواي آن و ضرورت دفاع از عزت و شرف مملكت به آنها گفته شده است، چيزي جز دروغ و فريب براي رسيدن به پوسته و بدنه طلايي اين گاوصندوق توسط عده‌اي دنيادوست قدرت‌طلب نبوده است.
دوئل در پي ثبت و انتقال چه پيامي به مخاطبان خود است؟ و اگر نگاه خود را كمي وسيعتر كنيم بايد پرسيد دوئل براي آيندگاني كه از دريچه آن به سالهاي انقلاب و دفاع مقدس خواهند نگريست، چه انگاره‌هايي را به همراه خواهد داشت؟
متأسفانه در پاسخ به اين سئوالها، چاره‌اي جز اين نيست كه اندوهگنانه بگوييم دوئل، نگاهي كاملاً منفي را نسبت به سالهاي دفاع مقدس به مخاطبان كنوني و آينده خود، منتقل مي‌سازد. آيا مي‌توان با بيان اين كه دوئل صرفاً به روايت جنگ از يك زاويه خاص و در يك ماجراي خاص و يك محل خاص، پرداخته است، به توجيه محتواي اين فيلم پرداخت؟ هرگز، بدين لحاظ كه خاصيت سينما، تعميم بخشيدن به سوژه‌ها است بويژه آن كه فيلمي در ابعاد دوئل، چنين سوژه‌اي را دستمايه خود كرده باشد. انتساب نيروهاي فريبكار، به اعوان و انصار رئيس‌جمهور وقت (بني‌صدر) و يا بازماندگان زمينخواران و زالوصفتان نيز مشكلي را از اين فيلم حل نمي‌كند چرا كه اولاً به لحاظ تاريخي، نيروهاي بسيجي و سپاهي در ابتداي جنگ، تعاملي با رئيس‌جمهوري نداشتند و البته اين بدان لحاظ بود كه بني‌صدر هيچگونه ارزشي براي اين نيروها قائل نبود و اساساً آنها را به حساب نمي‌آورد و ثانياً در چارچوب اين فيلم، داستان اصلي آن از زماني شكل مي‌گيرد كه اين نيروها وارد صحنه مي‌شوند و به دنبال آن ماموريت قهرمانان فيلم آغاز مي‌گردد. همچنين در پاپان فيلم نيز اگرچه، گاوصندوق طلا به همراه فرد فريبكار (اسكندر) بر روي مين رفته و بدين ترتيب دنياطلبان نيز از دستيابي به آرزوي خود باز مي‌مانند اما اين هم از اصل ماجرا كه نمايش فريب خوردگي قهرمان داستان (زينال) است، چيزي نمي‌كاهد. در انتهاي فيلم نيز بسيجي رزمنده اسارت كشيده متهم به خيانت، تنها موفق شده است علي‌رغم اين كه رفقاي خود را به كشتن داده، خود را از خشم و غضب و نفرت، خانواده آنها نجات بخشد و نهايتاً با تني مجروح، روحيه‌اي خسته و حسرتي فراوان از فريب‌ بزرگي كه خورده است، سوار بر يك «گاري» به دنبال «قطار زندگي» به راه افتد.
آيا اين است حديث سالهاي دفاع مقدس و جنگاوري رزمندگاني كه با نيت دفاع از عزت و شرف يك ملت بزرگ، پاي در سخت‌ترين صحنه‌هاي نبرد با متجاوزان گذاردند؟ هرگز چنين نيست! و هرگز چنين نخواهد بود كه در دوئل با حقيقت، حقيقت بر خاك بيفتد.

 
     
 
 
      ديدگاهها:  
 

پست الکترونيک:



حروف عکس را با رعایت بزرگ و کوچکی حروف تایپ کنید

 
بازگشت

 






info[at]irHistory.ir Copyright All right Reserved