تاريخ: يكشنبه ۱۷ مهر ۱۳۸۴
نام نویسنده: مسعود رضائي
سريال طنز «شبهاي برره»- كه قرار است 90 شب ادامه يابد- اين روزها توجه مردم را به خود جذب كرده است. البته اين كه چرا سريالهاي طنز شبانه، مخاطبان بسياري را براي خود فراهم ميآورند، موضوعي است كه جا دارد بر روي آن دقت و تأمل كافي صورت گيرد. براستي چرا وقتي يك سريال طنز از اين دست در يك شبكه پخش ميشود- فارغ از اين كه چه محتوايي داشته و ساخته چه كسي باشد- شبكههاي ديگر اكثريت بينندگان خود اعم از اقشار تحصيلكرده و يا عادي را به نفع اين شبكه از دست ميدهند، هرچند كه بهترين و غنيترين برنامهها را روي آنتن داشته باشند؟ اين سؤالي است كه بايد به دنبال پاسخ آن بود اما اينك مسئله قابل بررسي اين است كه در «برره» چه ميگذرد؟
قبل از آن كه به برخي جزئيات قضايا اشاره شود، بايد گفت براي بررسي يك داستان يا فيلم و سريال، آنچه بيش از هر چيز بايد مد نظر قرار داشته باشد اين است كه گذشته از برخي جزئيات و حواشي، در پايان چه چيزي در ذهن و فكر خواننده يا بيننده رسوب ميكند. در واقع اين نتيجه كلي در پايان هر داستان يا سريال است كه براي هميشه در پسزمينه ذهني مخاطبان باقي ميماند و به ديدگاهها، افكار و نيز نحوه نگرش آنها به تاريخ، زندگي وآينده جهت ميدهد. شبهاي برره را نيز بيش از آن كه به لحاظ مسائل جزئي مورد نظر قرار دهيم، بايد از اين جنبه بررسي نماييم.
«برره» يك روستاي دورافتاده است كه در اين سريال ميتوان آن را نماد زندگي سنتي و بلكه «سنت» گرفت. نوع لباسها، لهجه، فضا و محيط و خلاصه تمامي جزئيات، چنين فرضي را در ذهن مخاطب شكل ميدهد. در اين حال، زندگي در برره با انواع و اقسام ويژگيها و خصائل منفي جريان دارد. دروغگويي، بيسوادي، توهمات تاريخي، آداب و رسوم بيمحتوا و پوچ، فقدان هرگونه تنوع، سطح بسيار پايين دانش و مهارت به طوري كه جز يك محصول و يك نوع غذا در آن چيزي نميتوان يافت، تن پروري و بيكاري، خودبزرگبيني و خلاصه كليه خصلتها و رسومات منفي و غلطي كه بتوان آنها را احصاء كرد.
ناگهان يك روزنامهنگار وارد اين محيط ميشود. «كيانوش» با چهره ظاهري، نوع لباس، رفتارها و اطوارها و مهمتر از همه نوع حرفهاي كه براي وي در نظر گرفته شده است، نماد «تجدد» به حساب ميآيد. او در ابتدا در چنين محيطي با واكنش منفي مواجه شده و به انحاي مختلف تحت فشار قرار ميگيرد اما بتدريج تأثيرگذاريهاي «مثبت» او بر جامعه بشدت سنتي برره آغاز ميشود.
اگرچه زمان وقوع ماجراهاي برره را از همان ابتدا نيز ميشد با توجه به فضا و شرايط و بويژه تيپ «كيانوش» حدس زد، اما با ورود «ياور طغرل» به برره، مسئله كاملاً روشن ميشود. درجه نظامي او و نيز شكل و شمايل ياور طغرل، ببينده را بسرعت به دهه اول قرن حاضر شمسي يعني دوران حاكميت پهلوي اول يا همان رضاخان ميرپنج ميبرد. موضوع ديگري كه اين مسئله را بيان ميدارد، آغاز «خدمت نظام وظيفه» و طرح سربازگيري براي دفاع از خاك ميهن و انجام وظيفه در قبال كشور است كه توسط طغرل براي اهالي برره تشريح ميگردد. با ورود ياور طغرل به صحنه نيز، در برره اتفاقاتي ميافتد كه هرچند برخي نكات منفي ضعيف شدهاي نيز در آن به چشم ميخورد- مانند اخذ برخي وجوه- اما در بيننده اين حس را به وجود ميآورد كه اين اتفاقات ميتواند نظم و نسقي براي برره به ارمغان آورد و لذا در مجموع مثبت ارزيابي ميگردد.
«ليلون» نيز دختر تحصيلكردهاي است كه از «شهر» آمده و با تأثيرپذيري از فضاي متجدد شهري، اينك در حال تأثيرگذاري مثبت بر محيط است. او در مقابل سنتهاي غلط مانند «داماد زنون» و غيره مقاومت ميكند و در مجموع سخنان و رفتارهاي او براي بيننده كاملاً مثبت است. در مقابل وي تيپي مانند «سحرناز» قرار دارد كه بزرگ شده محيط سنتي برره بوده و تا به حال نيز پاي خود را از آنجا بيرون نگذارده است. رفتارها، حرفها و حركات «سحرناز» اگرچه در ابتدا تا حدي براي بينندگان طنزآلود بود ولي باگذشت زمان نوعي اكراه و بلكه تنفر را در مخاطب دامن ميزند، و اين حالت بويژه پس از ورود «ليلون» به برره و مشاهده حرفها و رفتارهاي او، براي مخاطب تشديد ميگردد. سحرناز، دختر سنتزده زمختي است كه عليرغم تمامي اظهار محبتهاي كيانوش، گويي ذرهاي فهم و درك از عشق و عاشقي ندارد يا اگر هم چيزهايي در اين باره ميداند و حس ميكند، اساساً قادر به اظهار آن نيست. در مقابل، ليلون كه دختري است فراتر رفته از مرزهاي برره و آشنا به محيط شهري و تجدد، هم عشق را ميفهمد و هم در اظهار آن كاملاً تواناست و پرواضح است كه در نگاه بيننده، «ليلون» از ارجحيتي صدچندان نسبت به «سحرناز» برخوردار ميگردد.
اين مختصري است از آنچه ميتوان از قسمتهاي پخش شده شبهاي برره، برداشت كرد. در برره، داستان قديمي و پرحرف و حديث «سنت و تجدد» با بهرهگيري از زبان طنز در حال نقل شدن است. اگرچه بنده اطلاعي از ادامه اين ماجرا ندارم اما روال منطقي داستان بايد حكايت روند از تجددگرايي و نوسازي «برره» در دوران حاكميت «ياور طغرل» و فعاليتهاي فرهنگي «كيانوش» باشد. سئوالي كه باقي ميماند اين است كه صدا و سيماي جمهوري اسلامي با صرف هزينهاي قريب به 600 ميليون تومان- براساس اعلام رسمي دقيقهاي 160 هزار تومان - در پايان اين سريال 90 قسمتي، چه ارمغان و دستاورد فكري و بينشي براي انبوه مخاطبان اين سريال خواهد داشت؟