آدرس: تهران - خيابان جنت آباد جنوبی - كوچه ریاحی- پلاك 55 - واحد 1- دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران. تلفن: 44617615 فكس: 44466450 ايميل: i n f o @ i r h i s t o r y .ir
پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
  
      
 
 جستجو  
 عضویت در خبرنامه  - لغو
  
 
     يادداشتها و مقالات:  
 
 
حلقه اطرافيان
  تاريخ: چهارشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۸۴
نام نویسنده: مسعودرضائی
 
    واقعيت اين است كه هر يك از ما آدمها براي خود اطرافياني داريم: پدر، مادر، پسر، دختر، برادر، خواهر، خويشان و خويشاوندزادگان، دوستان و آشنايان قديمي و جديد، همكاران و همسايگان و خلاصه اين كه هر يك از ما با مجموعه‌اي از آدمهاي ديگر در ارتباط و تعامل هستيم. تا زماني كه ما يك فرد معمولي هستيم، اين مسئله هم يك امر كاملاً متعارف و معمولي است اما وقتي كه ما تبديل شديم به يك آدم مهم، يك شخصيت برجسته و يك عنصر قدرتمند، آن وقت اين مسئله هم مي‌شود يك مسئله مهم و ديگر نمي‌توان مثل سابق به آن نگريست. آن وقت است كه چشم‌ها را بايد شست و جور ديگر بايد ديد.
بحث ما در مورد رئيس‌جمهور است و اطرافيان او. رئيس‌جمهور تا قبل از آن كه به اين پست و مقام برسد، اگرچه ممكن است مسئوليتهايي را نيز عهده‌دار بوده اما به هر تقدير، رئيس‌جمهور نبوده است. بنابراين كسي كه قدم در راه انتخابات مي‌گذارد و عزم رئيس‌جمهور شدن مي‌كند، همان‌گونه كه راجع به جميع مسائل مملكتي بايد طرح و برنامه داشته باشد و ريز و درشت قضايا را براي دوران تصدي خود، سبك و سنگين كند، بايد در مورد «اطرافيان» خود هم برنامه داشته باشد. اگر كسي كه در اين مسير قرار مي‌گيرد، چنين تصور كند كه مسئله اطرافيان، موضوعي كم‌اهميت است، قطعاً دچار اشتباه پراهميتي شده است. همچنين اگر كسي با خود بيانديشد كه مسئله اطرافيان را بعد از آن كه انتخاب شد و كارهايش سروسامان گرفت، مورد بررسي و دقت قرار مي‌دهد، او هم دچار اشتباه سنگيني شده است. مسئله اطرافيان به حدي حائز اهميت است كه بايد جزو اولويتهاي ذهني و كاري يك كانديداي رياست‌جمهوري قرار داشته باشد و از همين ابتدا با چنان حساسيت و دقتي روي آن بيانديشد و در قبال آن تصميم‌گيري كند كه اولاً اجازه ندهد حتي اندكي كژي و ناراستي در اين مجموعه وجود داشته باشد و ثانياً به همه بفهماند كه او فردي حساس و هوشيار در قبال اطرافيان خود است.
چرا مسئله اطرافيان تا اين حد مهم است و چرا از همان ابتدا بايد حساسيت ويژه‌اي در اين زمينه داشت؟ پاسخ اين سئوال آن است كه چون اطرافيان داراي تأثير بسيار مهم و گسترده‌اي بر شخص رئيس‌جمهور هستند. البته تمامي افراد داراي تعامل يكسان با اطرافيان خود نيستند و چه بسا كه بتوان افرادي استثنايي را نيز در اين زمينه يافت اما صحبت ما راجع به استثناءها نيست. ما در مورد امور متعارف صحبت مي‌كنيم و عرف آن است كه اطرافيان مي‌توانند تأثيراتي «عجيب و غريب» بر يك فرد داشته باشند.
وقتي از اطرافيان رئيس‌جمهور صحبت مي‌كنيم، منظور وزرا و معاونان و شخصيتها و مسئولان رسمي كشور نيستند، هرچند اين افراد و شخصيتها نيز مي‌توانند در زمره اطرافيان او قرار گيرند. منظور از اطرافيان، افرادي هستند كه حلقه دور رئيس‌جمهور را تشكيل مي‌دهند. در اين حلقه، افراد بسيار متنوعي مي‌توانند حضور داشته باشند؛ از نزديكترين خويشاوندان مانند فرزندان و خواهران و برادران تا همكاران نزديك مانند مسئولان دفتر رياست‌جمهوري و مشاوران و وزرا و تا برخي دوستان و رفقاي سابق و لاحق كه بي‌آن كه مسئوليت رسمي خاصي داشته باشند، جزو اعضاي اين حلقه قرار گرفته‌‌اند. بنابراين، از آنجا كه رئيس‌جمهور نمي‌تواند مستقيماً با يكايك آحاد مملكت در تماس باشد و از آنجا كه براي انجام كارهاي اداري و شخصي خود و همچنين به منظور انجام پاره‌اي مشاوره‌ها و رايزنيها و تبادل‌نظرها، قاعدتاً نياز به همكاران و همراهاني دارد، الا و لابد آن است كه چنين حلقه‌اي به دور او شكل خواهد گرفت. به عبارت ديگر اگر كسي گفت كه اجازه نمي‌دهد چنين حلقه‌اي پيرامون او شكل بگيرد، «بشنو و باور مكن». اما مسئله مهم و بلكه بسيار بسيار مهم آن است كه «حلقه اطرافيان» از افراد سالم و صالح و دلسوز و دانا تشكيل شده باشد. چطور؟
«علاج واقعه را قبل از وقوع بايد كرد»، معناي اين ضرب‌المثل در نوشتار حاضر آن است كه كانديداي رياست‌جمهوري بايد از همان گام نخست نسبت به اين مسئله حساسيت داشته باشد و اين شايد سخت‌ترين و دشوارترين مرحله باشد. دليل آن هم واضح است چرا كه يك كانديدا هنوز نه پست و مقامي دارد و نه جاه و جلالي. به قول معروف «نه به دار است، نه به بار است». تازه گام در اين مسير نهاده و احتياجي مبرم به كمك اين و آن دارد. بايد دفاتر تبليغاتي در اينجا و آنجا داير شوند، پوسترها و پلاكاردها به چاپ برسند، سخنرانيها و همايشها ترتيب داده شوند و خلاصه يك دنيا كار پيش رو قرار دارد كه براي انجام آنها به يك دنيا آدم و دو دنيا پول نياز است. از طرف ديگر، يك كانديدا بويژه آن كه از موقعيت خوبي هم در افكار عمومي برخوردار باشد، با پيشنهادهاي گوناگون و متعددي نيز از سوي افراد، اصناف و گروههاي سياسي و غيرسياسي مختلف مواجه مي‌شود. قول همكاري، قول مساعدت مالي، قول در اختيار گذاردن جا و مكان، قول فلان، قول بهمان. مسلماً در ميان اين پيشنهاد دهندگان، كساني هستند كه با ايمان و اعتقاد و از روي صفا و صداقت و با ايمان به راه و هدف يك كانديدا و چه بسا بدون كوچكترين چشمداشتي، به ياري او مي‌شتابند و هرآنچه از دستشان برمي‌آيد، انجام مي‌دهند. اما اين را نيز نمي‌توان منكر شد كه كساني هم پيدا مي‌شوند كه وقتي مي‌گويند «يا امام رضا»، بالاخره يك حاجتي دارند، هرچند ممكن است خود را خيلي هم ظاهرالصلاح جلوه دهند.
اگر در نظر داشته باشيم در حالي كه كانديداي رياست‌جمهوري شديداً درگير فعاليتهاي انتخاباتي است و او و هوادارانش در تنور داغ داغ انتخابات، هريک به كاري مشغولند، ايشان بايد در همان حال مواظب و مراقب آن باشد كه افراد و گروههايي ناشايست و منابع نقدي و غيرنقدي ناخالص، وارد حوزه فعاليتهاي انتخاباتي او نشوند، متوجه مي‌شويم كه چه كار سخت و دشواري در پيش روي او قرار دارد. گفت «حالا توي اين هير و وير، بيا زير ابروي منو بگير»!
بله، اين كار فوق‌العاده مشكلي است اما براي آن ‌كه اهميت مسئله مشخص شود، ناچار از ذكر نمونه‌هايي عيني هستم. در يكي از دوره‌هاي انتخابات رياست‌جمهوري، فردي بسيار فاسد الاخلاق كه بعداً مشخص شد جاسوس يك كشور بيگانه نيز بوده است، در ستاد انتخاباتي يكي از كانديداها نفوذ كرد و بلكه بايد گفت در رأس اين ستاد نيز قرار گرفت. دليل احراز اين موقعيت توسط وي نيز آن بود كه باصطلاح فردي خبره در امور تبليغاتي به شمار مي‌آمد. البته آن كانديدا، نتوانست در انتخابات رأي چنداني به دست آورد. اما اگر فرض كنيم كه او پيروز اين ميدان مي‌شد و مسئوليت رياست‌جمهوري را برعهده مي‌گرفت، قطعاً آن فرد فاسد و جاسوس، جايگاهي رفيع را در حلقه اطرافيان او به دست مي‌آورد و صدمات و خساراتي كه از اين بابت به كشور وارد مي‌آمد، بي‌حد و حصر بود. چرا كشور در آستانه چنين تهديدي قرار گرفت؟ به خاطر همان بي‌دقتي‌ها و بي‌مبالاتي‌ها و سهل‌انگاريهاي ابتداي كار و توجه صرف به اين كه «هركسي هركمكي مي‌تواند انجام دهد.»
نمونه بارز و «پيشاني سفيد» ديگر در اين زمينه، شهرام جزايري است كه كمكهاي «بي‌شائبه و خيرخواهانه»! او، يكي از تلخ‌ترين وقايع روزگار ما را رقم زد. كساني از او دهها و صدها ميليون تومان پول را به رسم «خيرات و مبرات» پذيرفتند و ديگر به اينجاي قضيه كار نداشتند كه اين پولها از كجا آمده و قصد و نيت نهفته در پشت اين همه خيرات! چيست و اين قضيه ادامه يافت تا آنجا كه «يكي» در اين ميانه قبل از آن كه به پول بنگرد، به بذل و بخشش كننده آن نگريست و از حال و روزش پرسيد و انگيزه‌هايش را مورد سئوال قرار داد و اين سرآغاز كشف يك توطئه‌ بزرگ و فتنه‌اي عظيم بود كه مي‌رفت كاري دست نظام دهد، كارستان!
بنابراين هدف ما هر قدر كه مقدس باشد، به همان نسبت بايد از وسايل و ابزار پاك و پاكيزه و مطهر نيز بهره‌ گيريم. اگر مي‌خواهيم رئيس‌جمهور شويم تا به مردم و ميهن خدمت كنيم، كه اين هدفي مقدس است، پس بايد مراقب باشيم تا در اين راه به هر وسيله‌اي، تمسك نجوييم. آنها كه از تز معروف «هدف، وسيله را توجيه مي‌كند» پيروي مي‌کنند، قطعاً اگر هم در ابتداي مسير، هدفي مقدس را در نظر داشته‌اند، در ميانه و انتهاي كار، نخواهند توانست آن پاكي و تقدس را حفظ كنند و ناگزير تحت تأثير ابزار و وسايل ناپاك، آلودگيهايي را به خود و هدف خود خواهند گرفت.
اين درست است كه در هنگامه كار و تلاش تبليغاتي و در «هير و وير» انتخابات، سرها شلوغ و فكرها مشغول و دلها مضطرب و حساب و كتابها درهم و برهم است اما علي‌رغم اين همه، كسي كه مدعي توانمندي اداره امور اجرايي يك كشور بزرگ است، بايد اين مقدار هم استعداد و توانايي و حميت داشته باشد كه بتواند «در نقطه صفر» از بروز يك اشكال «استراتژيك» در اطراف خود جلوگيري به عمل آورد. به عبارت ديگر، بايد دانست و باور داشت كه «بهداشت، آسان‌تر و ارزان‌تر و شدني‌تر از درمان است». جلوگيري از بروز آلودگي در اطرافيان، هر قدر هم كه سخت و دشوار باشد، به سختي آن نيست كه در مراحل بعدي خواسته باشيم اين آلودگي را از بين ببريم. هنگامي كه آلودگي، ريشه دوانيد و جا محكم كرد، چاره‌اي جز ساختن با آن نيست و اين تازه، بهترين و شايسته‌ترين كاري است كه مي‌توان انجام داد، چرا كه همسويي و همسازي و همراهي با آلودگي را نيز مي‌توان تصور كرد كه آن حديثي جداگانه دارد. راستي که چه بسيار عبرتها كه در دنيا وجود دارد و چه خوب بود اگر عبرت گيرندگان نيز فراوان بودند.
نكته ديگري كه يك كانديداي رياست‌جمهوري در مورد اطرافيانش بايد از همين ابتداي كار در نظر داشته باشد، رعايت حد و حدود و شأن و شئون خود در برابر آنهاست. اين به چه معناست؟ همان‌طور كه گفتم بعد از آن كه فردي به عنوان كانديداي رياست‌جمهوري مطرح مي‌شود، عده‌اي گرد او جمع مي‌شوند و هركس بنا به توانمنديها و استعدادها و امكانات خود در راه پيروز شدن او در رقابت انتخاباتي سعي و تلاش مي‌كند. كانديداي رياست‌جمهوري، ضمن آن كه بايد رسم قدرداني و تشكر و ادب را در قبال هوادارانش به جا آورد اما در عين حال براي تمامي آنها از صدر تا ذيل، از رئيس ستاد انتخاباتي تا آن فرد ساده كه در يك روستا عكس او را بر روي ديوار مي‌چسباند، بايد اين نكته را روشن سازد- و بصراحت هم روشن سازد- كه «منت‌پذير» آنها نخواهد بود. كانديداي رياست‌جمهوري بايد شخصيت، اقتدار و صلابت خود را نه تنها در برابر رقبا، بلكه بيشتر از آن در قبال دوستان و همراهان و اطرافيان خود حفظ كند. هرگونه منت‌پذيري يا احساس مديون بودن در برابر اطرافيان، از اين اقتدار مي‌كاهد و قامت شخصيت او را در زير سايه سنگين منت و دين آنها، خم مي‌كند.
براي حفظ اين اقتدار، كانديداي رياست‌جمهوري بايد براي صدر تا ذيل همراهان و هواداران خود اين نكته را روشن كند كه اگر آنها امروز گرد او جمع شده‌اند و فعاليت مي‌كنند، دز حقيقت از آنجا كه اهداف و آرمانهاي «خود» را در وجود او مجسم ديده‌اند، اقدام به چنين كاري كرده‌اند. در واقع اگر تلاش فكري و سازماني مي‌كنند يا پول و سرمايه‌اي را در اين راه به كار مي‌اندازند يا خلاصه به هر ترتيب ممكن در اين راه قدمي برمي‌دارند، براي شخص او، اين كار را نمي‌كنند بلكه براي «خود» اين كارها را انجام مي‌دهند و بنابراين ضمن احترام به تمامي آنها و سپاس و تشكر از زحمات بيدريغي كه مي‌كشند، «منت‌شان بار خودشان»! آنها هم كه نه از روي اعتقاد بلكه به طمع، گام در اين وادي گذارده‌اند تا از پس منتي كه مي‌گذارند، صله‌اي دريافت كنند، بدانند كه اين شانه و گرده، باربردار هيچ منتي نيست و مرحمتشان زياد!
اگر كانديداي رياست‌جمهوري در ابتداي كار توفيق اين «شفاف‌سازي» را يافت و شخصيت خود را در برابر اطرافيانش حفظ كرد، آن‌گاه قادر خواهد بود گام مهم بعدي را نيز بردارد.
مهمترين كاري كه رئيس‌جمهور پس از انتخاب شدن بايد به آن مبادرت كند، تشكيل هيئت دولت و سازماندهي افراد كارآمد و شايسته در پستها و مسئوليتهاي مرتبط با رياست‌جمهوري است. بديهي است كه هر يك از كانديداها از همان ابتدا افرادي را بدين منظور در نظر دارند و چه بسا كه تعدادي ازآنها نيز از جمله كساني باشند كه در زمان فعاليتهاي انتخاباتي يار و همدوش آنها بوده‌اند. همچنين همفكري و مشاوره با دوستان براي برگزيدن افراد شايسته نيز كاري پسنديده و نيكو است. اين همه به جاي خود محفوظ اما آنچه نبايد از آن غفلت كرد، اعمال فشارهاي آشكار و پنهاني است كه از زاويه سهم‌‌خواهي مي‌تواند به يك رئيس‌جمهور وارد شود و نيروي محرکه اين جريان فشار را نيز همان منت‌هايي تشكيل مي‌دهد كه در زمان انتخابات، بر روي هم انباشته شده است. تنها كساني كه مي‌توانند از اين فشارها در امان باشند كه پيش از آن بخوبي مسائل را براي دوستان خود شفاف‌سازي كرده باشند والا چاره‌اي جز سر خم كردن در برابر اين‌گونه حركتها نخواهند داشت. آن هنگام است كه به جاي آن كه ديگران تابع نظر رئيس‌جمهور باشند، رئيس‌جمهور تابع نظر ديگران است. براي او وزير تعيين مي‌كنند، رئيس دفتر برمي‌گزينند و مشاوراني را در اتاق كنار او جاي مي‌دهند. اين يعني به جاي اين كه رئيس‌جمهور به حلقه اطرافيان خود شكل ‌دهد، حلقه‌اي از اطرافيان را به دورش مي‌كشند. مسلماً حلقه‌اي كه با دست و اراده و شناخت رئيس‌جمهور به وجود آيد، محاط در حوزه شخصيت و اراده اوست و اما حلقه‌اي كه با دست و اراده ديگران به دور رئيس‌جمهور كشيده مي‌شود، محيط بر اوست. تفاوت بين اين دو وضعيت، يعني تفاوت از زمين تا آسمان.
اگر رئيس‌جمهور توانست استقلال شخصيت خود را با منت‌ناپذيري و مديون ناشماري (!) خود در برابر دوستان و همراهان دوران رقابت انتخاباتي حفظ كند و در مرحله بعد نيز ضمن مشاوره و همفكري با دوستان، براساس مصالح كلان ملي و نه برمبناي اعمال فشارهاي جانبي، دست به انتخاب همكاران خود در زمينه‌هاي مختلف بزند، آن‌گاه با چنين پيش زمينه‌اي، از يك قابليت و توانمندي بسيار مهم و كارساز برخوردار خواهد بود: «قدرت برخورد با دوستان و اطرافيان»
واقعيت اين است كه ما آدمها از استعداد فوق‌العاده‌اي براي تغيير و تحول دروني برخورداريم. يعني اين احتمال در مورد ما وجود دارد كه در شرايط مختلف، رفتارها و عملكردهاي متفاوتي داشته باشيم و حتي ممكن است شخصيت و روحياتمان بكلي دستخوش تغيير و تبديل شود. اطرافيان رئيس‌جمهور نيز از اين «احتمال» مستثني نيستند. بسا كساني كه در زمان رقابتهاي انتخاباتي، شخصيت و روحيه‌اي پسنديده را از خود بروز دهند و واقعاً نيز همان‌گونه باشند، اما پس از پيروزي كانديداي مورد نظرشان و قرار گرفتن در حوزه قدرت، دچار تغيير و تحول در روحيه خود شوند. خلاصه آن كه چنين «احتمالي» را نبايد از نظر دور داشت بويژه آن كه مغناطيس قدرت و تششعات آن از عجايب خلقت به شمار مي‌آيد و تأثيرات شگفت‌آوري را مي‌تواند برجاي گذارد.
قدرت برخورد با دوستان و اطرافيان، كارآيي شگرف خود را در اين زمينه مي‌تواند به نمايش گذارد. رئيس‌جمهوري كه از اين قدرت  برخوردار باشد، به محض مشاهده «رفتارهاي خاص» از هر يك از اطرافيانش قادر خواهد بود در صورت عدم اصلاح‌پذيري آن فرد، او را از اين حلقه جدا كرده و از بسط و تعميق آلودگي در همان مراحل نخست، جلوگيري به عمل آورد. اين قضيه خود داراي دو بخش مهم است. اولاً اين كه رئيس‌جمهور بتواند آن رفتارهاي خاص را مشاهده كند. در واقع طبع آدمي چنين است كه اگر خود را مرهون و مديون ديگران بداند، خطاهاي آنها را هم نمي‌تواند مشاهده كند و در حالتهاي افراطي احساس مديون بودن، حتي معايب آنها را نيز به مثابه حسنات قلمداد مي‌كند. ثانياً به فرض مشاهده معايب، آنها كه خود را مديون بدانند با هزار دليل و توجيه، از برخورد با «دوستان و همراهان» طفره مي‌روند. بنابراين شك نبايد كرد كه اگر رئيس‌جمهور از قدرت برخورد با اطرافيان خود برخوردار باشد، قابليتي بزرگ را در خود نهفته دارد.
برخورداري از قدرت برخورد با اطرافيان، زمينه ديگري را پيش روي رئيس‌جمهور قرار خواهد داد كه بسيار مهم است: جلوگيري از آهنين شدن حلقه اطرافيان.
مطلوب آن است كه اطرافيان رئيس‌جمهور، بي‌آن كه اهداف و اغراض سياسي يا اقتصادي خاصي را در چارچوب منافع جناحي يا شخصي خود دنبال كنند، به رتق و فتق امور بپردازند و به مثابه كارگزاران و كانالهاي ارتباطي رئيس‌جمهور، چنان زمينه را فراهم آورند كه شخص دوم مملكت با اطلاع و اشراف كامل بر امور، بتواند به وظايف قانوني خود عمل كند. اميد ما هم اين است كه همواره چنين شرايط مطلوب و ايده‌‌الي فراهم باشد. اما اگر برخي «احتمالات» را در نظر بگيريم، مي‌توانيم بحثهاي ديگري را نيز در اين زمينه مطرح سازيم.
چنانچه فرض كنيم برخي اطرافيان رئيس‌جمهور، به دنبال قرار گرفتن در موقعيت جديد، خيالاتي را در سر بپرورانند، بهترين راه و شيوه براي تحقق بخشيدن به آن خيالات اين است كه فكر و ذهن رئيس‌جمهور را در قبضه خود بگيرند و اين كار از طريق آهنين ساختن حلقه اطراف او امكان پذير خواهد بود. طبعاً اين كار مكانيسم‌هاي خاص خود را دارد كه جاي بحث آن در اينجا نيست. يك رئيس‌جمهور مقتدر و هوشمند با مشاهده اولين علائم از روند آهنين شدن حلقه اطرافيان، قادر است با آنها كه در اين زمينه قدم برمي‌دارند برخورد كرده و اين روند را متوقف سازد.
به اين ترتيب رئيس‌جمهوري با اقتدار و توانمند در برخورد با دوستان اشتباه كار و بلكه فتنه‌انگيز، اين بخت و اقبال را خواهد داشت كه از «خط داده شدن» توسط اطرافيان مصون بماند. در واقع اين چنين نخواهد بود كه اطرافيان برنامه‌ريزي و زمينه چيني كنند و خود جلو بروند و رئيس‌جمهور را از پي خود روان سازند بلكه اين رئيس‌جمهور است كه پيش مي‌رود و اطرافيان را در جهت مصالح و منافع ملي به پيش مي‌برد.
از طرفي، رئيس‌جمهوري با اين قابليت، قادر است جابجايي‌هاي مورد نظر خود را هر زمان كه به مصلحت بداند در حلقه اطرافيان خويش صورت دهد. اين مسئله را صرفاً در ارتباط با حذف عناصر خطاكار نبايد در نظر داشت بلكه چه بسا در مرور ايام افرادي با شايستگي بيشتر در معرض ديد رئيس‌جمهور قرار گيرند و لذا او بايد از اين قابليت برخوردار باشد كه بتواند برمبناي شايسته سالاري، دست به تغيير و تحولات مطلوب بزند.
اين مقال را با ذكر اين نكته به پايان مي‌بريم كه در كشور ما، با توجه به شرايط و مقتضيات خاص آن، مردم در انتخابات رياست‌جمهوري، به «فرد» مورد نظر خود رأي مي‌دهند و نه به يك حزب و گروه و طيف خاص. اين شايد، وظيفه و تكليف فرد منتخب را نيز بسيار سنگين و طاقت‌فرسا سازد چرا كه مردم به «او» اعتماد كرده‌اند و «او» بايد پاسخگوي اين اعتماد مردمي باشد. شايد اگر انتخابات حزبي به معناي واقعي خود در كشور ما برگزار مي‌شد، تكليف رئيس‌جمهور نيز در اين زمينه سبك‌تر و راحت‌تر بود چرا كه مردم به نوعي به اطرافيان او نيز رأي داده بودند و تا حدودي مسئوليت بد و خوب حلقه اطرافيان رئيس‌جمهور نيز برعهده خود مردم قرار مي‌گرفت. اما به هر تقدير در اين زمان، مسئوليت اين حلقه و آنچه آنها انجام مي‌دهند، برعهده رئيس‌جمهور است. بنابراين دقتي دوصدچندان بايد كرد تا مبادا اين حلقه، طوقي شود  بر گردن منتخب مردم بلكه بايد حلقه‌اي باشد در سرانگشتان يك رئيس‌جمهور مقتدر، در جهت خدمتگزاري به ملتي بزرگ و شريف كه بي‌ترديد استحقاق چنين خدمتي را دارد.

 
     
 
 
      ديدگاهها:  
 

پست الکترونيک:



حروف عکس را با رعایت بزرگ و کوچکی حروف تایپ کنید

 
بازگشت

 






info[at]irHistory.ir Copyright All right Reserved