تاريخ: سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۸۲
نام نویسنده: مسعود رضائي
اعطاي جايزه صلح نوبل به خانم شيرين عبادي، طي روزهاي گذشته حجم زيادي از اخبار رسانههاي گروهي داخلي و خارجي را به خود اختصاص داده است. در اين ميان، تحليلهاي متفاوتي را در اين زمينه از سوي افراد و گروههاي با افكار و انديشههاي مختلف شاهد بودهايم و چنين انتظار ميرود كه طي روزهاي آتي نيز همچنان بحث و اظهارنظر پيرامون اين مسأله ادامه يابد. ما نيز در اين مقال نكاتي چند را متذكر ميشويم:
1ـ اين درست است كه اعطاي اين جايزه به خانم شيرين عبادي، يك خبر مهم جهاني محسوب ميشود و قاعدتاً بايد آن را از لحاظ خبري پوشش داد و به انعكاس ديدگاهها و اظهارنظرهاي مختلف راجع به آن، پرداخت، اما چنانچه تمامي اقدامات ما در اين محدوده خلاصه شود، بيترديد حركتي در سطح را انجام دادهايم و از فرصت به دست آمده، بهرة بهينه را نبردهايم.
آيا بهتر نيست حال كه افكار عمومي در كشور ما، توجهي جدي نسبت به جايزه صلح نوبل دارد، فرصت را غنيمت شمرده و با ارائه بحثها و مقالات مستدل و مستند و متين، به تشريح ماهيت اين جايزه بپردازيم؟ آيا شايستهتر اين نيست كه به جاي موضعگيريهاي شعاري و تبليغاتي كه نتيجهاي جز دامن زدن به هيجانات مقطعي در جامعه و بويژه در نسل جوان نخواهد داشت، با ارائه تحقيقات عميق و برگزاري ميزگردهاي عالمانه با حضور صاحبان آراء و ديدگاههاي مختلف، نه تنها درباره اين جايزه بلكه اساساً پيرامون نهادها و بنيادهايي كه در غرب شكل گرفتهاند و كارهايي مشابه دارند، به روشنگري اذهان در مورد اين مقولات بسيار مهم بپردازيم؟
جايزه صلح نوبل داراي قدمتي بسيار است و طبعاً يكي از راههاي ارزيابي ماهيت آن، بررسي گذشته آن و سابقه افرادي كه مستحق دريافت اين جايزه شمرده شدهاند، است. بنابراين در بررسيهاي روشنگرانهاي كه صورت ميگيرد لزوماً بايد نقبي به گذشته زد. اين كاري است كه به صورت متعارف در بسياري از امور صورت ميگيرد. به عنوان نمونه، هرگاه تيمي موفق به كسب جام جهاني فوتبال ميشود، بلافاصله ليستي شامل برندگان سابق اين جام در مطبوعات انتشار مييابد و رسانههاي مختلف به بررسي پيشينه بازيهاي برندگان ميپردازند. اما جاي تعجب است كه كمتر علاقهاي به انتشار ليست اسامي دريافتكنندگان جايزه صلح نوبل طي سالها و ادوار ماضي، در مطبوعات ما و به ويژه آنها كه با نگاهي كاملاً مثبت به اين جايزه مينگرند، مشاهده شده است. اميد آن كه در طول ارائه بحثهاي عالمانه از سوي رسانهها، شاهد انتشار اين ليست و بحث پيرامون افكار و فعاليتهاي برندگان اين جايزه باشيم.
2ـ همانگونه كه ميدانيم، بنياد نوبل جوايز خود را در رشتههاي گوناگون علمي و ادبي نيز به حائزين شرايط، اعطا ميكند. معمولاً در زمينههاي علمي و حتي ادبي، از آنجا كه ملاكهاي مشخصتر و دقيقتري براي قضاوت وجود دارد، حرف و حديث كمتري پيرامون برندگان جوايز نوبل وجود دارد اما در زمينه جايزه صلح نوبل، به دليل آن كه تعاريف موجود براي مفاهيم اين حوزه، بسيار وسيع، متفاوت و بلكه متضادند، همواره مناقشات زيادي وجود داشته است.
«صلح»، «حقوق بشر»، «عدالت»، «آزادي»، و امثالهم مفاهيمي هستند كه در كليت خود مورد قبول و پسند همگان قرار دارند اما آيا به عنوان نمونه «صلح» معنايي يكسان نزد يك فلسطيني، اسرائيلي، آمريكايي، ايراني، انگليسي، ايرلندي و … دارد؟ حقوق بشر چطور؟ عدالت چطور؟
حال سؤالي كه مطرح ميشود اين است كه هيأت داوران جايزه صلح نوبل بر مبناي كدام تعريف از اين مفاهيم، اقدام به اعطاي اين جايزه به افراد مختلف ميكنند؟ آيا اين داوران به يك سلسله تعاريف جهانشمول واقعي و مورد قبول همگان دست يافتهاند؟ يا آن كه آنها تلاش دارند تعاريف مورد قبول خود را جهانشمول و همگاني سازند؟
3- كسب جايزه صلح نوبل توسط خانم شيرين عبادي، از دو سو مورد انتقاداتي واقع شده است. يك بخش از انتقادات از سوي كساني است كه با توجه به مسائل، مباحث و شائبههايي كه پيرامون جايزه صلح نوبل وجود داشته و دارد، به اين اقدام با نگاهي ترديد آميز نگريسته و آن را زمينهاي براي بهرهبرداريهاي سياسي و فرهنگي غرب از اين گونه اقدامات به شمار ميآورند. اما دسته ديگر انتقادات، بر اين محور استوار است كه افرادي شايستهتر از خانم عبادي براي دريافت اين جايزه وجود داشتند، ازجمله ژان پاپ پل دوم. در واقع شايد امروز براي عامه مردم ايران نيز اين سؤال مطرح باشد كه خانم شيرين عبادي از چه ويژگي و خصوصيتي نسبت به ديگر شخصيتهاي داخلي و خارجي كه ميتوانند در اين زمينه مطرح باشند، برخوردار بوده كه اين جايزه را تصاحب كرده است.
به اين ترتيب كساني كه امروز در داخل كشورمان اعطاي جايزه صلح نوبل به خانم عبادي را فارغ از انگيزههاي سياسي و برمبناي قابليتها و شايستگيهاي ايشان، ارزيابي ميكنند بايد با ذكر دقيق فعاليتهاي علمي و عملي ايشان براي تحقق صلح و امنيت در جامعه جهاني و روشن ساختن وجوه برتري و امتياز ايشان نسبت به ديگر افراد مطرح و قابل، در جهت اثبات اين رأي و نظر خود گام بردارند.
4ـ طي روزهاي پس از اعلام خبر اعطاي جايزه صلح نوبل به خانم شيرين عبادي، خبرگزاريهاي جهاني بارها از ايشان به عنوان «يك زن مسلمان» نام بردهاند و از سوي ديگر ايشان نيز شخصاً بر اين نكته تأكيد ورزيده است. بديهي است حال كه خانم عبادي از اين پس به عنوان «يك زن مسلمان برنده جايزه صلح نوبل»، شناخته ميشود، افكار و رفتار و فعاليتهايش نيز از اين منظر مورد توجه و ارزيابي قرار خواهد گرفت. به عبارت ديگر چشم مردم ايران و انظار جهانيان همواره در پي اين نكته خواهد بود كه ايشان در جهت پيشبرد مفاهيم، ارزشها و حقوق اسلامي به معناي اخص خود، چه تلاشي را مبذول خواهد داشت. به همين دليل، هنگامي كه ايشان در گفتگو با اشپيگل ميگويد: «حقوق بشر، اصولي منحصر به فرد بوده و همه جا يكسان هستند و از اين رو نميتوان در كشورهاي مختلف تفسيرهاي متفاوتي از اين اصول ارائه كرد» بايد منظور خود را به عنوان يك مسلمان دقيقاً از اين «حقوق بشر» مشخص سازد. آيا منظور ايشان همان مفاد «اعلاميه حقوق بشر» است يا حقوق بشر مستنتج از مفاهيم و ارزشهاي اسلامي يا چيز ديگر. منظور از ذكر اين مثال آن است كه به هرحال ايشان كه خود را يك زن مسلمان به جهان معرفي ميكند، قاعدتاً بايد اظهارنظرها و فعاليتهايش به گونهاي باشد كه همگان بتوانند اين ويژگي را در آنها عيان ببينند.
5ـ خانم عبادي اگرچه تاكنون بيشتر به عنوان يك فرد «حقوقي» شناخته ميشد، اما خواه ناخواه، از سوي كساني تلاش خواهد شد تا به ايشان وجهه سياسي داده شود و به هرتقدير بايد گفت از اين پس، وجهة سياسي ايشان بر ديگر وجوه شخصيتيشان غلبه خواهد داشت و رفتارها و اظهارنظرهاي وي از اين دريچه مورد ارزيابي قرار خواهد گرفت.
اين شرايط، قطعاً موقعيتي خطير و دشوار را براي هركس با هر تفكر و عقيدهاي فراهم ميآورد. به ويژه در كشور ما با توجه به اوضاع و احوال خاصي كه تقابل برخي گروههاي سياسي با يكديگر و تلاش آنها براي گردآوردن عِده و عُدة سياسي به وجود آورده است و همچنين رفتار خاصي كه غرب در قبال ايران در پيش گرفته و هرگونه حركتي را به مقتضاي منافع سياسي خود، ترجمه و تفسير ميكند، اين موقعيت از حساسيتي دوچندان برخوردار است.
در چنين شرايطي، دقت و ظرافت در اظهارنظرها و رفتارها، امري كاملاً ضروري و لازم است. البته بايد گفت خانم شيرين عبادي در نخستين سخنان خود پس از اعلام خبر مزبور، چندان به اين امر توجه نداشتهاند. به عنوان نمونه ايشان در بخشي از گفتگوي خود با روزنامه لوموند «نسبت به سنگاندازي شوراي نگهبان درخصوص قانون انتخابات هشدار داد و اعلام كرد كه در اين صورت مردم ايران انتخاباتي كه قرار است در ماه مارس سال آينده ميلادي برگزار شود را تحريم خواهند كرد همان طوري كه سال گذشته انتخابات شوراي اسلامي شهر را تحريم كردند.» اين در حالي است كه در انتخابات شوراي شهر، تقريباً كانديداهاي تمامي گروههاي سياسي مطرح در جامعه (حتي نهضت آزادي) حضور داشتند و تبليغات گستردهاي را نيز به راه انداختند. البته عدم حضور جدي مردم در آن انتخابات و عدم انتخاب كانديداهاي معروف از احزاب و گروههاي سياسي مطرح، دلايل خاص خود را داشت كه جاي بحث آن در اين مقال نيست. غرض از ذكر اين نمونه، صرفاً آن بود كه ايشان با توجه به موقعيت خود، در صحبتها و اظهارنظرها دقت بيشتري را مبذول داشته و در صورت لزوم از مشورت افراد آگاه و دلسوز بهره گيرد.
5ـ و سخن پاياني اين كه خانم عبادي به هر حال با پيشينه كاري، فرهنگي و سياسي خاص خود، امروز به عنوان آخرين دريافتكننده جايزه صلح نوبل، در عرصه جهاني مطرح شده است. بياييد با توجه به واقعيات موجود، نه از اين مسأله ذوقزده شويم و رفتارهاي هيجانزده از خود نشان دهيم و نه اقدام به منفيبافيهاي خردكننده كنيم. بياييد به اين هموطن خود فرصت دهيم تا در موقعيت جديد خويش، به كار و فعاليت بپردازد. اجازه دهيد ببينيم ايشان به عنوان شخصي كه نام او قرين با «صلح» مطرح شده است، چه گامهايي را در جهت استقرار صلح عادلانه و راستين در جهان برميدارد. اجازه دهيد ببينيم بانويي كه تعلق خود به اسلام را رسماً و علناً اعلام داشته است، در جهت بسط ارزشهاي اسلامي در ايران و در سراسر جهان، چه تلاشهايي به عمل ميآورد. اجازه دهيد ببينيم زني كه دفاع از حقوق زنان، يكي از ويژگيهاي فكري و كاري او شمرده ميشود، براي احقاق حقوق واقعي «زن» در عصري كه تلاش ميشود تمامي ارزشهاي انساني والاي زن، از بين برده شود تا بتوان از او به عنوان يك كالا بهره گرفت، چه مبارزه و مجاهدهاي را آغاز ميكند.
بديهي است چنانچه ايشان گام در مسيري سازنده و اميدبخش گذارد، يار و پشتيبان او خواهيم بود و چنانچه اعطاي جايزه صلح نوبل، تعهداتي مغاير با منافع ملي و انساني را بر ايشان تحميل كرده بود، آنگاه فرصت براي انتقاد بسيار خواهد بود.