آن چه از شهادت، گاهی بسیار سوزناکتر است، مظلومیت است. آخرین شهید دانش فیزیک هستهای این آب و خاک بعد از اولین اقدام ناموفق دشمن برای حذف فیزیکیاش 21 سال با محدودیت زیست، اما زیستنی درخشان و مولد در عرصه تولید علم.
آنگونه که نقل شده روح بلند این شخضیت که به گواه همگان لحظهای از اندیشه ارتقای منزلت میهنش غفلت نکرد در سالهای اخیر از حصر و محدودیتهای امنیتی (که لازمه خنثیسازی طرحهای متعدد صهیونیستها برای ترور وی بود) در رنج بود، اما هرگز عنصر زمان را کم بها نپنداشت و از مسئولیت شانه خالی نکرد، حتی با چرخش قدرت و آمد و شد دولتها ترجیح میداد بعضاً بیمهریها را تحمل کند، اما از میزان تلاشش نکاهد؛ لذا حجتی شد برای بسیاری از ما که در چارچوب احترام به اصل دمکراسی نظام میتوان در عرصههای خطیر به گونهای مؤثر بود که خشم دشمن روزبهروز برافروختهتر شود، در حالی که بسیاری از فعالان و افراد مؤثر صرفاً بر اصول و باورهای خود تأکید میورزند و در زمان روی کار نبودن جریان فکریشان با این توجیه که نباید دولتی که مورد قبولمان نیست را تقویت کنیم از تلاش جمعی و نظاممند باز میایستند.
شهید فخریزاده نیز میتوانست چنین رویهای را در پیش گیرد، اما با اعتقاد راسخ به ضرورت جهش علمی کشور در دنیای کنونی که رقابتی تنگاتنگ در تولید دانش را شاهدیم به افقی کلانتر چشم داشت. در همین حال فرزندان خویش را به عدم اتکا به امکانات عمومی و تولید علم از طریق راهاندازی شرکت دانشبنیان خصوصی توصیه میکرد.
این وجه شخصیتی این شهید نیز حجت شاخص دیگری برای همه فعالان جامعه است که هم میتوان فردی بسیار برجسته بود و هم کمترین بهرهای از امتیازات ویژه نبرد. البته فخریزاده به جهات بسیاری برای ما حجت خواهد بود. هفته گذشته هنوز از شوک شهادت این بزرگمرد به دست شقیترین انساننماهای تاریخ بشری خارج نشده بودیم که انتشار خبر دیگری، هر چند بسیار دیرهنگام، مبهوتمان ساخت. دکتر مصطفی معین - وزیر علوم و آموزش عالی دولت اصلاحات- بعد از سالها سکوت اعلام داشت: «در تاریخ 26 دیماه 85 دکتر اردشیر حسینپور - استاد فیزیک هستهای دانشگاه شیراز و سرپرست آزمایشگاه تحقیقاتی مالکاشتر- در خوابگاه صدرای دانشگاه با گاز رادیو اکتیو توسط عوامل موساد ترور شد.»
وی در ادامه مدعی است در آن زمان به دلیل ملاحظات امنیتی، خبر شهادت این استاد برجسته انتشار عمومی نیافت. از زمان طرح چنین ادعایی تاکنون، هیچ یک از مقامات شورای امنیت ملی وقت به آن واکنش نشان ندادهاند. این مقام دولت اصلاحات ادامه میدهد: «پس از مدتی روزنامههای تایمز و تایم انگلیس و در تاریخ چهارم فوریه 2007م. روزنامه هاآرتص رژیم صهیونیستی ترور دکتر حسینپور به دست موساد را افشا کردند.»
بدون آن که بخواهیم در مورد صحت و سقم اظهارات دکتر معین که به دنبال شهادت مرد اول فیزیک هستهای کشور مطرح ساخته قضاوتی کنیم، انگیزه ایشان را از بیان چنین خبری دفاع از اندیشمندانی میپنداریم که جان خویش را در راه گسترش علم دادهاند. اگر چنین پنداشتی دقیق باشد وظایفی بر آن مترتب است. همانگونه که میدانیم بعد از شهادت فخریزاده، رسانههای مرتبط با صهیونیستها و شیوخ وابسته، مأموریت سنگینتری را دنبال کردند و آن ترور شخصیت این اسوه بشری است. در این چارچوب تلاش شد فضایل این شخصیت مولد علم، ضعف نمایانده شود.
در میان این رسانهها رذیلانهترین نقش را شبکه تصویری ایران اینترنشنال ایفا کرد که از سوی سعودیها پشتیبانی و توسط اصلاحطلبانی چون رمضانپور(معاون فرهنگی شاخص اصلاحات) که از ایرانی بودن خویش منقطع شدهاند اداره میشود. تماشاکنندگان غیرسیاسی اینگونه رسانهها طبعاً وجه پنهان آن (حمایت مالی) را نمیبینند، اما مجریانی را میبینند که زمانی جزو یک جریان سیاسی داخلی بودند لذا ممکن است از چنین برنامههای تبلیغاتی که ظلم مضاعفی بر این فرزندان پاکباخته ایران زمین روا میدارند تأثیر گیرند. این انتظاری زیاده از حد نیست که عزیزانی چون دکتر مصطفی معین اعلام دارند افرادی که قبلاً عنوان اصلاحطلبی داشتند و اکنون رسانه تدارک شده توسط سعودیها را اداره میکنند دیگر هیچ نسبتی نه تنها با اصلاحات بلکه با ایران و ایرانی ندارند.
داد این مظلومیت را به کجا میتوان برد که یک هفته از شهادت مظلومانه فخریزاده نگذشته فرزندان او در مقام توضیح توصیه پدرشان برآیند، که فضیلتی بارز برای اوست؟! شبکه ایران اینترنشنال در مورد یک شرکت دانشبنیان بهگونهای دروغپردازی کرد که گویا شهید و خانوادهاش دارای شرکتهای متعدد تجاری و اقتصادیاند! البته اصولگرایانی نیز بعضاً با اظهارات غیردقیق و خارج از انصاف از قبیل آن که دولت کنونی نام این دانشمند را در اختیار بیگانه قرار داده بود یا...، توانمندیهای این شهید را به حاشیه راندند و ویژگی فخریزاده در پایبندی به اصل دمکراسی اسلامی و این که تقویت دولت برآمده از رأی مردم وظیفه است را غیرمستقیم زیر سؤال بردند.
بیان تفصیلی چگونگی تعامل با شخصیتهای ملی که وظیفه همه آحاد جامعه به ویژه گروهها و جریانات سیاسی است زمانی مبسوط را طلب میکند، اما در این مختصر باید گفت که نباید گذاشت مظلومیت، این شهادت را تحتالشعاع قرار دهد؛ شهادتی که این دانشمند آگاهانه در مسیر انتخاب آن قرار گرفت. شهادتی که آمیزهای از عشقی گدازان و حکمتی عمیق است و صد البته دشمن از فهم هر دو عاجز؛ زیرا هم با مکتبی که شهادت در آن معنی پیدا میکند بیگانه است و هم درکی از معنای این عشق که اوج ایثار و از خودگذشتگی است، ندارد اما ملت ایران که انتخاب آگاهانه این بزرگمردان را بهخوبی درک میکند، بهرغم تلاشهای گسترده دشمنان برای ترور شخصیتی آنان هرگز خود را از نورافشانیشان محروم نخواهد ساخت.
عباس سلیمی نمین
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران