يادداشتها و مقالات:  
 
 
فرصت‏ها و چالش‏ها
 
کد مطلب: 478
تاريخ: چهارشنبه ۱ فروردين ۱۳۹۷
منبع:
درجه: فوري

يادداشت:
 
 
 
 
  باسمه تعالی
فرصت‏ها و چالش‏ها در هر جامعه‏ای دفعتاً حادث نمی‏شود بلکه در طول زمان شکل می‏گیرد؛هر چند ممکن است در سالی خاص بروزی چشمگیر بیابد. در مروری گذرا بر رخدادهای سال 96، فرصت ایجاد شده برای ایران در منطقه را می‏بایست استثنائی در تاریخ معاصر ایران دانست. هرچند ابعاد مسئله در هم شکسته شدن داعش به عنوان ابزار نیابتی به خدمت گرفته شده توسط جبهه حامیان رژیم صهیونیستی ،در محافل مختلف سیاسی و فرهنگی ایرانی مورد توجه در خور و لازم قرار نگرفت، به‏ویژه این که برخی نیروهای فعال متمایل به غرب اصولاً سرمایه گذاری تهران برای نابودی داعش در لبنان، عراق و سوریه راضد منافع ملی تبلیغ می‏کنند، اما در این زمینه باید گفت حتی کسانی که در عرصه کنشگری در منطقه و جهان صرفاً به منافع اقتصادی می‏اندیشند می‏بایست با قدرت از سیاست اتخاذ شده توسط نظام حمایت می‏کردند. اصولا آیا با استقرار نظام‏های ضدّ ایرانی در حاشیه ایران کمترین مراوده اقتصادی با کشورهای همسایه را می‏توان متصورشد؟ پاسخ منفی است. آیا اقتصاد کشور بدون صادرات می‏تواند شکوفا شود و فرصت‏های شغلی برای جوانان ایجاد کند؟ باز هم پاسخ منفی است، بنابراین برای برخورداری ازنظام های سیاسی همراه در کشورهای همسایه می‏بایست سرمایه‏گذاری کرد تا در دراز مدت بتوانیم از تعاملات سازنده بهره گیریم. والّا در صورت حاکمیت داعش بر عراق،سوریه،افغانستان،پاکستان و... نه تنها امکان برخورداری از مزایای مراودات سودمند و صادرات وجود نداشت بلکه می‏بایست میلیاردها تومان صرف تجهیزات دفاعی و ایجاد استحکامات می‏کردیم تا عداوت‏های ناشی از استقرار نظام‏های متخاصم در حاشیه خود را خنثی کنیم. آیا در زمان حاکمیت صدام بر عراق کمترین صادراتی بین دو کشور وجود داشت؟ نه تنها خیر، بلکه شرارت‏های این عنصر دست نشانده میلیاردها تومان خسارت بر کشور وارد ساخت. امروز با ناکام ساختن برنامه آمریکا برای منطقه نه تنها می‏توانیم در تنظیم مناسبات حواشی خود تعیین کننده باشیم بلکه می‏توانیم در بازارهای منطقه نقش تعیین کننده‏ای ایفا نماییم، اما متأسفانه جریانی در داخل کشور که به آن اشاره رفت ، برای فعال شدن در بازارهایی که دروازه هایشان به رویمان گشوده است کارشکنی می‏کند و تمایل چندانی به شکل‏گیری اقتصادی پویا و مستقل از غرب در ایران ندارد.
فرصت دیگری که در سال 1396برای جامعه ایران رقم خورد بروز بدعهدی‏های آشکار جبهه غرب طرفدار رژیم صهیونیستی بود. ایران طی مذاکراتی چندین ساله در نهایت در دولت آقای روحانی به توافقی مکتوب با1+5 نایل آمد. هرچند اگر از تجربیات تاریخی بهره گرفته بودیم و بر بدعهدی‏های آمریکا و انگلیس در طول تاریخ مبارزات ملت ایران علیه استبداد و سلطه اشراف داشتیم می‏توانستیم دقیق تر عمل کنیم، اما به هر حال برجام در کنار برهم زدن اجماعی که علیه ایران شکل گرفته بود زمینه مناسبی فراهم ساخت تا نسل جوان کشورمان که شناختش از غرب سرمایه داری عمدتاً از طریق رسانه هایی است که آن‏ها راه اندازی کرده‏اند-خود واقعیت‏های حاکم بر جهان را تجربه کند. این فرصت را باید بزرگترین دستاورد برجام دانست متأسفانه نیروهای تندرو در دو طیف سیاسی هر یک به نوعی این فرصت استثنایی را تخریب می‏کنند؛ چه، کسانی‏که با تأکید بر بد عهدی آمریکا اصولاً مذاکره را نفی و به‏طور کلی برجام را فاقد هرگونه بازدهی برای کشور تلقی می‏کنند ، و چه آنانی که از کنار بدعهدی‏های آمریکا عامدانه می‏گذرند و سخن از مذاکره برای نیل به برجام 2و3 می‏زنند، در حالی‏ که هنوز سرنوشت این موافقت نامه بین‏المللی به دلیل کارشکنی ها و فشارهایی آمریکا بر اروپا همچنان در هاله‏ای از ابهام قرار دارد.
سرمایه اجتماعی و مردمی نظام که از اعتقاد به مبانی ارزشمند انقلاب اسلامی نشئت می‏گیرد همچنان فرصتی مغتنم برای صاحب‏منصبان به حساب می‏آید و همچون گذشته در سال 96 بروز و ظهور آن را شاهد بودیم. در این سال نیز تلاش‏های گسترده برای برهم زدن امنیت کشور با اتکا به چنین پشتوانه‏ای با کمترین هزینه خنثی شد و تحرکات دشمن نتوانست مانع برداشته شدن گامی بلند در مسیر توسعه سیاسی شود. به رسمیت شناخته شدن حق اعتراض مردم در سال 95 به‏‏تدریج مسیر قانونمندی را پیمود. در این سال قریب به شش هزار تجمع کارگری و صنفی با حمایت نیروی انتظامی در سراسر کشور برگزار و در طی آن مطالبات به‏حقّی مطرح شد که نتایج مثبتی را به بار آورد .تداوم این اجتماعات حتی به برگزاری تظاهرات قانونمند در خیابان‏های تهران انجامید. باید اذعان داشت که از همین طریق مسائلی چون موضوع مال باختگان مؤسسات مالی-اعتباری در کانون توجه مدیرانی قرار گرفت که غفلت آنان از انجام وظیفه موجب بروز چنین مشکلاتی برای سپرده‏گذاران در این مؤسسات شده بود. در سال1395 در بسیاری از استان‏ها شورای تأمین دستور جمع کردن اجتماع کارگران معترض به تعویق چند ماهه حقوق خود را داده بود، اما نیروی انتظامی براساس سیاست نظام از انجامش سرباز زد. از همین‏رو در سال 1396 برخی مقامات کشوری همچون فرماندار تهران پیشنهاد در نظر گرفتن محلی دور دست برای اعتراضات مردمی را ارائه دادند، که کپی از طرح انگلیس در هاید پارک لندن بود، اما سیاست نظام شنیده شدن صدای اعتراض به‏حق مردم بود و نه صرفاً تخلیه احساسات ناشی از تألمات آن‏ها. همزمان با تلاش‏ها برای قانونمند شدن فرصت تأثیرگذاری مردم بر روند امور در فاصله دو انتخابات، آمریکائی‏ها نیز کوشیده‏اند از فضای ایجاد شده برای برهم زدن امنیت کشور بهره گیرند که یک بار دیگر با به میدان آمدن سرمایه اجتماعی نظام تحرکات بیگانه نقش بر آب شد.
اما از جمله چالش‏های سال 96، کاهش بودجه فرهنگی کشور به کمتر از یک درصد (6%/0) بود. متأسفانه به انقلاب عظیمی که با تحول فرهنگی در ملت ایران به‏وقوع پیوست در سال‏های گذشته با بی‏توجهی به فرهنگ به‏طور عام لطمات جبران ناپذیری خورده است. دولت‏ها در چند دهه گذشته هر زمان با کاستی مواجه شده‏اند دست در سبد فرهنگ نموده‏اند. این روند، تولید اندیشه در کشور را که اصلی‏ترین پشتوانه خیزش مردم علیه استبداد و سلطه بیگانه بود با چالش جدی مواجه ساخته است. این بی‏توجهی به فرهنگ به تدریج "خود"محوری را بر "ما"محوری برتری خواهد بخشید. در فرهنگ خودمحور انسان ها را قربانی برخورداری‏های بیشتر خود می‏سازند که این اوج سقوط انسان است، اما در فرهنگ" مامحور" من خود را فدای آزادی و رشد بشریت می‏کند و خود نیز در این مسیر به تعالی می‏رسد.
چالش دیگری که در سال 1396 مردم ایران را بسیار آزار داد کشیده شدن دامنه اختلاف‏نظرهای کارشناسانه از سوی دست اندرکاران به جامعه بود؛ در حالی‏که ملت، همدلی و هم‏آوایی مسئولان برای حل مشکلات عاجلشان را خواهانند. هر حکومتی دارای دو ساحت غیب و شهود است. مسئولان حق ندارند بحث‏های فی‏مابین خود را که باید در شوراهای عالی تصمیم‏سازی همچون شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی فضای مجازی،شورای‏عالی فرهنگی و...مطرح شود و در صورت نرسیدن به نظر واحد تن به رأی اکثریت دهند را به جامعه بکشانند. برخی مسئولان زیاده خواه به منظور اعمال رأی خود بحث‏های ساحت غیب را به سطح جامعه می‏کشانند تا با فضاسازی تن به مکانیزم دمکراسی (رأی اکثریت اعضای آن مرجع) ندهند؛ این رویه همواره جامعه را متشنج می‏سازد. گاه این رویه حتی اجتماعات وحدت آفرین همچون راه پیمایی 22 بهمن را از مسیر نشاط‏بخشی به جامعه خارج می سازد.
چالش دیگری که جامعه را با ابهامات فراوانی در سال 96 مواجه ساخت زیاده‏خواهی آقای احمدی‏نژاد بود. همزمان با جدی شدن رسیدگی به تخلفات اطرافیان رئیس جمهور سابق اقداماتی چون تحصن و اظهارات ساختارشکنانه در قالب عدالت‏طلبی را از وی شاهد بودیم؛ البته زیاده‏خواهی در مدیریت‏های کلان اجرایی مسبوق به سابقه بوده‏است. رئیس دولت سازندگی در اواخر دو دوره ریاست جمهوری تمایل به ترک نکردن این جایگاه را به‏صورت غیر مستقیم و از زبان معاونان خود بروز می‏داد تا جایی که رهبری سه بار مجبور به مخالفت علنی با این زیاده‏خواهی شدند. همچنین مقاومت جدی برای مصون ماندن اطرافیان ریاست جمهوری از قانون را شاهد بودیم تا جایی که رسیدگی به برخی تخلفات آشکار، دست‏کم یک دهه به تعویق افتاد. آقای احمدی نژاد نیز که تمامی برنامه‏هایش برای در قدرت ماندن شکست خورده و اکنون با آشکار شدن تخلفات اطرافیانش خود را برای همیشه از عرصه سیاست در آستانه محو شدن می‏بیند لذا با تمام توان می‏کوشد با طرح مباحثی توجه جامعه را از تخلفات حلقه نزدیک به خود منحرف سازد. خوشبختانه هوشمندی‏ها در این زمینه عصبانیت بیشتر وی را به دنبال داشته است.به اعتقاد بسیاری از صاحب‏نظران وی می‏کوشد تا واکنش و برخوردی را از سوی دستگاه قضا متوجه خود کند تا فضای تشخیص را غبارآلوده سازد. در این میان نیروهای تندرو اصلاح‏طلب می‏کوشند با تحریک قوه قضائیه اقدامی علیه شخص رئیس جمهور سابق صورت گیرد تا از آن بهره سیاسی خود را ببرند.