مدير مسئول محترم روزنامه اعتماد
باسلام، لطفاً در پاسخ به يادداشت جناب آقاي علي رنجيپور تحت عنوان «درد دلي با عباس سليمينمين» توضيحات اينجانب را وفق قانون مطبوعات در معرض قضاوت خوانندگان آن جريده محترم قرار دهيد.
از كدام اعتبار حرفهاي سخن ميگوئيمهمكار روزنامهنگارم آقاي رنجيپور در دومين مطلب صريح و صادقانه خويش نكاتي را يادآور شدهاند كه گويا سكوت برخي اهالي رسانه در قبال تخلفات آقاي جاسبي ناشي از تيزهوشي و درايت سياسي آنان است. اين سكوت از آنرو هوشمندانه تلقي شده است كه دولت نهم از بيان لغزشهاي مديريتي دانشگاه آزاد بهره خواهد برد: «ان شاءالله آبها كه از آسياب افتاد و بهرهبرداري از نوشتههاي من و امثال من سلب امكان شد، من نيز مفصلاً به مسائل دانشگاه آزاد خواهم پرداخت.» (يادداشت آقاي رنجيپور، روزنامه اعتماد، چهارشنبه 30 بهمن) يا در فرازي ديگر از اين مقاله آمده است: «جناب سليمينمين عرض كردم كه از فحواي آن سؤالها ميخواستم اين را بگويم ماجرا به گمان بنده از اول سياسي است. نميخواستم مستقيماً بپرسم چرا بعد از اين همه سال ناگهان همه راهها به دانشگاه آزاد ختم ميشود؟» (همان)تفسير اين سخن آن است كه اينجانب در طول نزديك به سه دهه از عمر رسانهايام هرگز به چنين معضلي نپرداختهام و اكنون در دولت نهم با ورود به عرصه مقابله با اين تخلفات، بازيچه واقع شدهام. بگذاريد همه سوابق مكتوبات من و ديگران در مورد تخلفات و قانونشكنيهاي آقاي جاسبي در گذشته ناديده گرفته شود و فرض را بر اين گذاريم كه روزنامهنگاري چون من برخلاف همكار محترمش در روزنامه اعتماد درايت سياسي نداشته است. عليالقاعده براساس اين مفروضه، عملكرد اينجانب بايد صرفاً در راستاي منافع گروهي باشد كه دولت نهم را تشكيل ميدهند. به عبارت ديگر اسناد و مدارك ارائه شده، بيترديد ميبايست مربوط به نيروهاي جناح دوم خردادي وامدار شده توسط آقاي جاسبي باشد. آيا واقعيت امر اينگونه بوده است؟ عليالاصول زماني چنين حركتي سياسي خوانده ميشود كه در آن كشف حقيقت كاناليزه شده و براي تخريب رقيب يك جريان، به كار گرفته شود. مروري گذرا بر مصاديقي كه در اين زمينه توسط اينجانب به افكار عمومي ارائه شده است ميتواند واقعيت را روشن كند. اولين كسي كه اسناد وامدار شدنش در دوران تصدي معاونت رسانه ملي افشا شد آقاي كردان بود. ايشان كه به كمك شخص آقاي جاسبي بدون داشتن حتي ليسانس، به عنوان عضو هيئت علمي در دانشگاه آزاد به استخدام درآمده و باز مستقيماً توسط رياست غيرقانوني اين دانشگاه به مرتبه دانشياري ارتقاء يافته بود، از كرسي وزارت به زير كشيده شد. آيا اگر كمترين انگيزه سياسي در مقابله با بنگاه مراوداتي آقاي جاسبي وجود داشت اين اقدامات به استيضاح وزير كشور دولت نهم ميانجاميد؟ دومين فردي كه به عنوان وامدار شده معرفي ميشود آقاي رحيمي معاون رياستجمهوري است. قطعاً تلاش نيروهاي اصولگري واقعي براي تحقق عدالت منجر به كنار گذاشتن ايشان نيز خواهد شد. از ديگر آقايان همچون قدرتالله دهقان، اسدالله بادامچيان و... نيز نام برده شده است كه از اعضاي هيئت مؤتلفهاند. آقاي شيخ قدرت تنها كسي است كه از جناح دوم خرداد نامش به ميان آمد كه ايشان نيز نياز چنداني به معرفي ندارد اما آيا پرهيز اينجانب از نام بردن نيروهاي دوم خردادي وامدار شده، بدان معناست كه از افراد لغزش يافته در اين جناح بياطلاعم؟ دوستان آن جريده محترم بهتر از هركسي ميدانند كه چگونه آقاي جاسبي در دولتهاي گذشته توانست از نظارت قانون بگريزد. اين در حالي بود كه حتي نزديكترين افراد به آقاي هاشمي رفسنجاني (گروه كارگزاران) نيز از عملكرد وي لب به شكايت گشوده بودند: «ظهر آقاي [محمدعلي] نجفي [وزير فرهنگ و آموزش عالي] آمد و انتقاداتي به سيستم اداره دانشگاه آزاد [اسلامي] داشت.» (آرامش و چالش، كارنامه و خاطرات آقاي هاشميرفسنجاني سال 62، به اهتمام مهدي هاشمي، دفتر نشر معارف انقلاب، سال 1381، ص527) بنابراين خوانندگان گرامي ميتوانند به سهولت قضاوت كنند كه كمترين رويكرد سياسيكارانه در مقابله با مفسده مديريتي آقاي جاسبي وجود نداشته است. البته اگر دوستان دوم خردادي واقعاً اصلاحطلب بودند حتي در صورتي كه هدف از افشاي مسائل پشت پرده مديريت دانشگاه آزاد، معرفي لغزش يافتگان اين جريان بود ميبايست از آن استقبال ميكردند و سالم سازي جامعه را از گروه و دسته خود آغاز مينمودند. جناب آقاي رنجيپور صرفاً خود را داراي درايت سياسي نبيند زيرا هوشمندي در بيرنگ نمودن بازي سياسي آقاي جاسبي نيز وجود داشته است. اين مدير متخلف كه در پي مقابله با نظارت مجلس هفتم با واكنش جدي دلسوزان سلامت كشور مواجه شد، به دنبال روي كار آمدن دولت نهم تلاش كرد اينگونه وانمود سازد كه او قرباني رقابت انتخاباتي گرديده و هيچگونه تخلفي نداشته است. اين در حالي است كه تصويب تحقيق و تفحص در مجلس هفتم مربوط به زماني است كه به هيچ وجه معلوم نبود چه كسي سكان مديريت اجرايي كشور را بدست خواهد گرفت. براي خنثي نمودن اين ترفند جناب آقاي جاسبي لازم بود اولويت به معرفي نيروهاي وامدار شده جريان دولت نهم داده شود. البته بايد اذعان داشت بيرنگ ساختن اين اقدامات تبليغاتي بسيار سخت است زيرا برخلاف آنچه عنوان ميشود جرياني كه به ظاهر سكوت پيشه كرده است بيطرف نيست: «سياست و كياست از ما بهتران ميطلبد. خواستم بگويم آقاي سليمينمين ايراد خداي نكرده از بيتفاوتي ما نيست، به ميلياردها تومان پول نيست. ايراد از جسارت ماست كه پرهيز ميكنيم از قاطي شدن در بحث و جدل بزرگان.»(همان)اكنون براي روشن شدن اين كه آيا با بيتفاوتي پيشه كردن در قبال وضعيت نامشخص ميلياردها تومان سرمايه جوانان كشور ميتوانيم اعتبار حرفهاي خود را حفظ كنيم؟ بايد عرض كنم خير، زيرا اصولاًروزنامهنگاراني كه دولت كنوني را به عنوان رقيب سياسي خود بهانهاي براي سكوت در برابر متخلف قرار ميدهند، در واقع جانب بيطرفي را اتخاذ نكردهاند. براي مثال وقتي جريده محترم اعتماد حتي بعد از توهينهاي بيسابقه آقاي جاسبي به منتقد خويش، دفاع 180 روزنامهنگار را از حرمت قلم ناديده ميگيرد و خبر آن را منتشر نميسازد، همچنين دادگاهي را كه در آن براي اولين بار يك روزنامهنگار در برابر تخلفات آقاي جاسبي ميايستد و اسناد فراواني پيرامون مفسده مديريتي و مدارك مراودهاي ارائه ميدهد، ناديده ميگيرد و هرگونه انعكاس اين رويداد را سانسور مينمايد، در واقع بيطرف نيست. شايد از همه قابل تأملتر اينكه دقيقاً در روز آغاز محاكمه دو مطلب نيز عليه همكار رسانهاي خود به چاپ ميرساند. جناب آقاي رنجيپور آيا انتظار داريد با اين عملكرد به اعتبار حرفهاي خود لطمه نزده باشيد؟ آيا فكر ميكنيد افكار عمومي باور خواهد كرد كه شما بعد از تغيير دولت از آقاي جاسبي انتقاد خواهيد كرد: «آن روز من هم از مديريت متمركز و نبود تشكلهاي آزاد سياسي و فرهنگي دانشگاه آزاد سئوال خواهم پرسيد». (همان)مگر شما و بزرگان مورد اشارهتان قبل از اين دولت به تخلفات آقاي جاسبي ميپرداختيد كه جامعه اكنون وعده شما را براي آينده بپذيرد؟ در ثاني تصور ميكنيد اگر تشكلهاي آزاد در دانشگاه آزاد بوجود آيد، آيا دانشجويان با استفاده از اين موهبت، به بازي «الك دولك» با رياست غيرقانوني اين دانشگاه خواهند پرداخت يا پيگير مسائلي اساسي همچون سرنوشت ميلياردها تومان امكاناتي كه به نام دانشگاه آزاد اخذ شده اما به كام مؤسسه خديجه كبري (خصوصي متعلق به آقاي جاسبي و همسرشان) ريخته شده است، خواهند بود؟ آيا فكر ميكنيد در آن زمان بزرگاني كه با امكانات آقاي جاسبي بزرگ شدهاند به شما اجازه خواهند داد به انعكاس سئوالات و مطالبات دانشجويان بپردازيد؟ قطعاً در آن شرائط نيز مجبور خواهيد شد به بهانه ديگري براي پرهيز از پاسداري از منافع مردم و مصالح جامعه توسل جوئيد. آقاي رنجيپور! اي كاش فرصت آن بود تا من نيز به درد دل ميپرداختم و از آنچه بر همكار خود روا ميداريد سخن ميگفتم. شما به جاي همكاري با كميته مبارزه با تخلفات آقاي جاسبي كه از جماعتي بيپناه از دانشجويان دانشگاه آزاد تشكيل شده است، عملكرد آنان را مورد هجمه قرار ميدهيد و بدون اينكه به بررسي صحت و سقم محتواي CDهايي كه منتشر ساخته است، بپردازيد، با طرح ابهاماتي همچون مجوز داشتن آنها از ارشاد براي اقداماتشان، اصل ماجرا را زير سؤال ميبريد! چرا از حقايق تلخي كه در اين آثار آمده و به سختي و با كمترين امكانات تهيه شده و در معرض قضاوت مردم قرار گرفته است، سخني نميگوييد؟ انصاف دهيد آيا با چنين عملكردي، ديگر جايي براي سخن گفتن از اعتبار حرفهاي باقي خواهد ماند؟با تشكرمدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايرانعباس سليمينمين