مدير مسئول محترم روزنامه ايران
باسلام، در مطلبي از آقاي جاسبي در صفحه 3 روزنامه سهشنبه 24 ارديبهشت آن جريده محترم نقل شده است: «اما اين كه كسي كه هيچ مسئوليتي ندارد و در قد و قوارهاي هم نيست كه اين حرفها را بزند و براي مطرح كردن خودش گندهگويي كند بهتر است جوابش را ندهيم و از كنارش بگذريم.»در پاسخ به اظهارات اديبانه و در شئونات افراد با قد و قواره بسيار رفيع بايد عرض شود كه اين منتقد صرفاً در بيان حقايق به رشد آگاهيهاي جامعه ميانديشد والا خود نيز اذعان دارد در برابر كسي كه تريلياردها تومان سرمايه عمومي را بدون كمترين نظارتي در اختيار دارد و نيز از ابزارهاي متنوعي براي وامدار ساختن برخي وزيران، وكيلان و صاحبمنصبان برخوردار است، نه تنها هيچگونه مسئوليت با نام و نشاني ندارد بلكه در چارچوب معادلات قدرت نيز نميگنجد. اما بايد اذعان داشت رمزي است در قدرت افكار عمومي كه غره شدگان به قدرت مال و نفوذ از درك آن عاجزند. در ميان گذاشتن صادقانه واقعيتها با مردم و به ياري طلبيدن اقشار مختلف دلسوز جامعه به ويژه خيل نيروهاي سالم دانشگاه آزاد، دقيقاً ناشي از شناخت قد و قواره ربع قرني مفسده مديريتي آقاي جاسبي است.بايد باور داشت كه انقلاب اسلامي با اتكا به آگاهي تودههاي مردم به پيروزي رسيده است لذا پالايش آن از برخي آفات و پلشتيها نيز با كمهزينهترين شكل از همين مسير ممكن خواهد بود. اين واقعيت را ميتوان به خوبي در روند مناظرات قلمي اينجانب با رياست غيرقانوني دانشگاه آزاد دريافت.1- در ابتدا نامههاي آقاي جاسبي خطاب به مدير مسئول يك روزنامه كثيرالانتشار، بدون امضا و هويت بود كه توهين آشكار و از موضع قدرت به مخاطب تلقي ميشد. اما آگاهي ملت از اين ميزان تبختر موجب شد كه آقاي جاسبي از سومين مناظره قلمي به بعد بناچار امضاي يكي از منصوبانش را پاي مكتوب خويش بگذارد و اين اولين دستاورد مهمي بود كه با اتكا به افكار عمومي بدست آمد.2- سالهاست آقاي جاسبي با اتكا به مفسده مديريتي سامان داده شده به هيچ كس پاسخگو نيست اما نهضت دانشجويي وي را ناگزير ساخت تا بعد از چندين بار بيتوجهي به دعوت دانشجويان عاقبت ناگزير شود دستكم نمايندهاي را به جلسه مناظره دانشگاه تهران گسيل دارد. بطور قطع حضور قانونمند نمايندهاي از سوي آقاي جاسبي، ديگر وي را قادر نخواهد ساخت تا با گسيل داشتن افرادي چون مسئول حمل و نقل و... جلسات مناظره را در محيطهاي علم و فرهنگ برهم زند.3- آقاي جاسبي سالها بر كرسي قدرت دانشگاه تكيه زده بدون آنكه خود را ملزم به تن دادن به قانون ببيند اما روشن شدن افكار عمومي موجب گشت وي براي اولين بار درصدد توجيه آن برآيد كه نياز نداشته است طبق اساسنامه دانشگاه آزاد از سوي هيئت امنا به شوراي عالي انقلاب فرهنگي معرفي شود. البته بر اهل نظر پوشيده نيست كه اين سخن، بزرگترين اعتراف ايشان به غير قانوني بودن رياستش بر دانشگاه آزاد است زيرا طبق اساسنامه اول دانشگاه آزاد مصوب 1361 ميتوان وي را رئيس اين دانشگاه دانست اما بعد از تغيير اهداف و رويكردهاي دانشگاه آزاد مبتني بر مواد 12 و 13 اساسنامه جديد مصوب 1366، وي نميتواند رئيس قانوني باشد زيرا روال مصرح در اين اساسنامه را طي نكرده است.4- در مناظرات قلمي فيمابين در برابر افكار عمومي، ايشان اعتراف بزرگ ديگري نيز دارد. در بند 4 نامه شماره 1465/1الف مورخه 11/12/86 اين دانشگاه به مدير مسئول روزنامه ايران خاطرنشان شده است: «برخي از مسوولين دولت، وزرا و نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي و مسوولين و كاركنان قواي سهگانه از دانشگاه آزاد اسلامي طبق ضوابط و مقررات فارغالتحصيل شدهاند و يا در حال تحصيل ميباشند.» از آنجا كه ايشان اين اقدام را خدمت بزرگي به كشور و مردم به شمار ميآورد و ادعا ميشود كه تمام امور نيز طبق ضوابط صورت پذيرفته است، آيا بهتر نيست اسامي كليه مسئولان فارغالتحصيل و يا در حال تحصيلي كه در اين چارچوب قرار ميگيرند، اعلام شود تا افكار عمومي هرچه بيشتر در مورد اين خدمت بزرگ تنوير گردد و جامعه با آگاهي از عمق خدمتي كه ايشان انجام داده و همچنان نيز استمرار دارد، دعاي خير خود را بيشتر و بيشتر بدرقه راهشان نمايد. البته اكنون ملت ايران به خوبي آگاه شده است كه اين عملكرد آقاي جاسبي صرفاً براي وامدار كردن افراد ذينفوذ و شخصيتهاي سياسي برجسته بوده است تا پايههاي مديريت مادامالعمر خود را از طريق اين مفسده مستحكم سازد اما زهي خيال باطل.5- در پايان نظر آقاي جاسبي را به اصل هشتم قانون اساسي جلب مينمايم كه امر به معروف و نهي از منكر و نظارت بر امور كشور را فارغ از قد و قواره افراد، وظيفه آحاد ملت ايران دانسته و بدين طريق كار را بر كساني كه قصد بيراهه رفتن از مسيرهاي قانوني دارند، سخت كرده است. البته اين كه چرا آقاي جاسبي دچار نوعي خود بزرگ بيني شده است كه ميزان حق افراد مختلف براي اظهار نظر درباره امور كشور را بستگي به قد و قواره آنها ميبيند، مسألهاي نيست كه از اهل نظر پوشيده باشد اما بهتر آن است كه ايشان مروري بر تاريخ نيز داشته باشد و بنگرد مردم ايران با توهمزدگاني كه هم نظارت مردمي را برنميتابند و هم نظارت عاليه مجلس را متوقف ميسازند و بدين طريق به شأن و شخصيت جامعه توهين ميكنند، چه رفتار و برخوردي داشته است. «فاعتبروا يا اوليالابصار» باتشكرمدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران عباس سليمينمين