بيانيهي كميتهي دفاع از استرداد اموال تاريخي فرهنگي ايران
کد مطلب: 166
تاريخ: پنجشنبه ۱۴ دي ۱۳۸۵
منبع:
درجه: فوري
يادداشت: بيانيهي كميتهي دفاع از استرداد اموال تاريخي فرهنگي ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
بيانيهي كميتهي دفاع از استرداد اموال تاريخي فرهنگي ايران
ملت شريف ايران
مستحضريد كه در پي شكايت گروهي از صهيونيستها عليه جنبش اسلامي حماس به بهانه دخالت در انفجار مركز بن يهودا در آرژانتين و ادعاي غرامت از جمهوري اسلامي ايران به دليل حمايت از اين جنبش، يك دادگاه امريكايي بدون توجه به شرايط قانوني بررسي ادعا و بدون در نظر گرفتن كنوانسيونها و قوانين بينالمللي در خصوص ميراث فرهنگي ملل جهان، اقدام به توقيف بخشي از اموال تاريخي ايران در امريكا كرده است. اين اموال كه طبق اسناد موجود، مجموعهاي نفيس از گلنبشتههاي عيلامي است كه در سال 1314 (1936.م) از محل حفاريهاي سايت عيلامي اطراف تخت جمشيد به دست آمده، در همان سال به رسم امانت و تنها براي مطالعه و تحقيق در اختيار مؤسسه شرقشناسي دانشگاه شيكاگو قرار داده شدهاند. در پي اين اقدام لابي صهيونيسم، مصمم شديم به عنوان گروهي مردمي و مستقل و فارغ از تشكيلات و سازمانهاي دولتي، با عنوان «كميته دفاع از استرداد اموال فرهنگي تاريخي ايران» به پيگيري موضوع با هدف استرداد اين اموال به كشور و مردم ايران بپردازيم. اكنون پس از گذشت 5 ماه از تأسيس اين كميته، مايليم گزارشي از اقدامات و نتايج به دست آمده را تقديم كنيم.
ملت شريف ايران
كميته در مرحله ورود به موضوع، اقدام به گردآوري اطلاعات اوليه از مجاري قانوني شامل كسب اطلاع از دفتر حقوقي وزارت امور خارجه ايران، امور حقوق بينالملل نهاد رياست جمهوري، معاونت حقوقي و پارلماني سازمان ميراث فرهنگي كشور، رئيس موسسه شرقشناسي دانشگاه شيكاگو، معاونت فرهنگي سازمان ميراث فرهنگي كشور، مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي، پايگاهها و منابع خبري اينترنتي، صاحب نظران، دستاندركاران، وكلا، كارشناسان و محققان حوزه تاريخ و باستانشناسي كرد.
مجموعه اين اطلاعات، نتايج زير را در برداشته است:
الف: بر اساس اصل هشتاد و سوم قانون اساسي انتقال نفايس ملي ميبايد با مجوز مجلس باشد و انتقال آثار منحصر به فرد، حتي با مجوز مجلس نيز امكانپذير نيست. از سوي ديگر سازمان ميراث فرهنگي كشور مسؤل «انحصاري كليه امور حقوقي مربوط به ميراث فرهنگي و طرح دعاوي كيفري عليه متخلفين ناظر بر ميراث فرهنگي كشور به عنوان مدعي» است. نتيجه تحقيقات كميته نشان ميدهد كه اين سازمان طي سالهاي گذشته در انجام وظايف محوله، كوتاهي و اهمال بسيار كرده است و چنان چه در طول آن سال به وظايف قانوني خود عمل ميكرد، قطعاً سرنوشت گلنبشتههاي فوق به اين مرحله نميرسيد. در واقع، پس از گذشت 71 سال، همچنان اطلاعات جامعي از اين گلنبشتهها در درون سازمان وجود ندارد.(حتي فهرست آنها)
گرچه بخش اعظم سوء مديريت سازمان مربوط به قبل از انقلاب اسلامي است، مواردي از اهمال در سالهاي اخير نيز مشاهده شده است كه از آن جملهاند:
1- تنظيم تفاهمنامه با مؤسسه شرقشناسي دانشگاه شيكاگو در سال 1383 پيرامون استرداد 300 قطعه از الواح امانت داده شده كه محتواي مندرج در نسخه فارسي و انگليسي تفاهمنامه مذكور، داراي تفاوتهاي فاحش محتوايي است. از طرفي به دليل آن كه مقامات دو طرف روي برگهاي جداگانه امضا كردهاند، اعتبار حقوقي اين تفاهمنامه نيز زير سؤال است. البته با توجه به اظهارات آقاي گيل اشتاين رئيس مؤسسه شرقشناسي دانشگاه شيكاگو در مورخه 28/4/2004 قبل از سفر به تهران در يك مصاحبه مطبوعاتي مبني بر اين كه: «در پي دعوت سازمان ميراث فرهنگي ايران، موسسه شرقشناسي پيشنويس يك توافق همكاري تحقيقاتي 5 ساله را ارائه كرده است.»۱ ممكن است اصل نسخ تفاهمنامه مبادله شده، چيز ديگري باشد كه تلاشهاي كميته براي كسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه تا كنون بينتيجه مانده و مسؤلين پژوهشكده باستانشناسي سازمان ميراث فرهنگي نيز به سادگي از ارائهي اطلاعات دقيق در اين زمينه طفره ميروند.
2- آن چه در سال 1383 به عنوان 300 لوح تحويل ايران شده است، در مقايسه با آن چه كه در آمريكا مورد مطالعه قرار گرفته، جزء ناچيزي به شمار ميآيد. طبق مطالعات بخش علمي كميته، 300 لوح مذكور شامل الواح منقوشي هستند كه نتايج مطالعات آنها در جلد يكم از مجموعه چهار جلدي مطالعات استالپر سال 1997 منتشر شده است. استالپر در اين مجموعه چهار جلدي اظهار داشته كه حدود 2062 لوح از مجموع كل الواح مجموعه كاملاً مطالعه و ديجيتالي شدهاند. اين در حالي است كه معلوم نيست چرا تنها 300 قطعه از الواح اماني در سال 1383 به ايران عودت داده شده است و چرا مقامات ايراني به اين تعداد بسنده كردهاند. علاوه بر اين طبق اسناد منتشره از سوي مؤسسه شرقشناسي، اين بخش از مطالعات در سال 1376 پايان يافته است! ضمن آن كه هيچ يك از مسؤلان وقت سازمان ميراث فرهنگي اقدامي در جهت تعيين اصالت اين 300 لوح مسترد شده انجام ندادند.
3- كميته مردمي از زمان تأسيس در ارتباط با موضوع مطالعه مؤسسه شرقشناسي بر روي الواح امانت داده شده و نيز آمار دقيق اين الواح تلاشهايي به عمل آورده است، اما به رغم مكاتبات متعدد با مؤسسه شرقشناسي و همچنين پيگيري از مجاري قانوني سازمان ميراث فرهنگي، همواره طرفين از اعلام دقيق جزئيات مطالعاتي پرونده خودداري كردهاند. ظاهراً علت اين امر از جانب سازمان ميراث فرهنگي فقدان اطلاعات لازم و يا نبود نظام پيگيري بوده است، زيرا در بيرون از ايران نتايج بخشي از مطالعات، در نشريات رسمي موسسه شرقشناسي منتشر شده است. در مورد تعداد كل الواح نيز مؤسسه شرقشناسي پس از 71 سال همچنان ادعا ميكند كه اطلاعات دقيقي در اين باره ندارد! با اين وجود، از بين مصاحبهها و گفتوگوهاي منتشره چنين برميآيد كه تعداد الواح سالم و قابل مطالعه موجود در مؤسسه شرقشناسي بالغ بر 15000 لوح ميباشد.
4- افزون بر اينها، به طور كلي بيتوجهي به آثار تمدني ايران پيش از هخامنشيان، كه قرني است بر اساس تفاسير نادرست، آثار پيش از تاريخ خوانده ميشوند!، يك آفت بسيار خطرناك و مخرب براي جامعهي علمي كشور، عموم مردم ايران و مديران دستگاههاي مسؤل به شمار ميآيد. طي سده اخير و بر اساس تفاسير سياسي و غير علمي شرقشناسان و باستان شناسان بيگانه، مبناي تاريخ تمدن ايران به جاي 7000 ساله، 2500 ساله معرفي شده و آثار پيش از هخامنشي به عنوان آثار پيش از تاريخ، عمدتاً به امان خدا رها شده و در طول قرن اخير در تيول قاچاقچيان و حفاران غير مجاز قرار گرفته است و تمام توجه بدنه روشنفكري ايران و سازمان ميراث فرهنگي نسبت به آثار ايران باستان، وسيعاً به آثار دورهِ هخامنشيان تا پايان ساسانيان معطوف شده است! به همين دليل مسؤلان وقت سازمان ميراث فرهنگي، در برابر غارت و تخريب آشكار و بينهايت گسترده منطقه جيرفت كه 2 سال تمام ادامه مييابد، خاموشي عمدي پيشه ميكنند، اما در مقابل احتمال آسيب آثار هخامنشي در هر زمان، همچون مورد اخير ساخت سد سيوند، به طور گستردهاي واكنش نشان ميدهند. از بين بردن اين آفت فكري مخرب و توجه به تمامي اجزاي تاريخ و تمدن و فرهنگ مردم ايران در سراسر دورانها احتياج به يك عزم و بينش ملي دارد كه اين كميته به سهم خود در راه دستيابي به آن تلاش ميكند.
ب: يكي از نكات مهم در اين پرونده، فارغ از موضوع دادگاه، عملكرد موسسه شرقشناسي دانشگاه شيكاگو است. كميته مردمي با استناد به سوابق همكاريهاي به اصطلاح تحقيقاتي ايران با موسسات باستانشناسي خارج از كشور، در اين زمينه نكات مهمي را يادآور ميشود:
1- نتايج بررسيهاي برخي از محققان داخلي نشان ميدهد كه از زمان آغاز حفاريهاي منطقه تخت جمشيد از سوي باستان شناسان مؤسسه شرق شناسي دانشگاه شيكاگو در دوره رضاخان، موارد متعدد و مهيبي از تخريب عمدي و آگاهانه آثار تاريخي اين منطقه و نواحي مجاور آن، با هدف نابودي و امحاء كامل آثار تمدنهاي پيش از هخامنشيان در راستاي تدوين تواريخ سلطنت محور و هخامنشي محور براي سرزمين كهنسال ايران، صورت گرفته است. اما متأسفانه تا اين زمان محققان و مسؤلان ايراني به اين نتايج بيتوجهي نشان دادهاند و بدون بررسي عملكرد اين مؤسسه در دهههاي گذشته بر اساس نتايج تحقيقات تازه، همچنان و به انحاء مختلف پاي باستان شناسان مؤسسه شرق شناسي دانشگاه شيكاگو را به ايران باز ميكنند! و با مبنا قرار دادن ظواهر علمي كار باستان شناسي، طرح چنين مسائلي با زدن برچسب سياسي بر آنها، مخدوش نموده و از توجه به آن جلوگيري به عمل ميآورند!
2- در گزارش مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي آمده است: فرستادن اولين گروههاي متخصص باستانشناسي به كشورهاي داراي سابقه تمدني طولاني همواره به قصد غارت و تصاحب اموال تاريخي اين سرزمينها بوده است و امروزه نيز با شيوههاي جديد همان مقاصد ميتوانند دنبال شوند.»۲ اين مركز پيرو اين هشدار به كاروان نمايشگاهي «هفت هزار سال هنر ايران» كه طي سالهاي 1380 تا 1384 در كشورهاي اروپايي برگزار شد، اشاره كرده و خاطر نشان ميسازد در جريان راهاندازي كاروان مزبور آسيب فراواني به ميراث فرهنگي كشور وارد آمد از جمله مفقود شدن «يك سنجاق مفرغي لرستان» كه البته هيچ گونه نگراني را در بين مسؤلين مربوطه ايجاد نكرد! محتواي اين گزارش بر تداوم روند چنگاندازيهاي غرب بر ميراث فرهنگي و ملي ايران زمين حتي در دوران پس از انقلاب اسلامي دلالت دارد. به علاوه با توجه به اين كه طبق گفته دكتر عزتالله نگهبان در دروان پيش از انقلاب جام طلاي مارليك براي نمايش در نمايشگاهي در آمريكا از ايران خارج شده و سپس نمونه بدلي آن به ايران بازگردانده شد! هيچ اقدامي در جهت تعيين اصالت اشياء تاريخي و بعضاً منحصر به فرد خارج شده از ايران يا بيمه كردن آنها از سوي مسؤلان وقت سازمان ميراث فرهنگي صورت نگرفت!
3- به اعتقاد كميته مؤسسه شرقشناسي شيكاگو در پرونده الواح عيلامي، مجرم اصلي به حساب ميآيد، زيرا در صورتي كه اين مؤسسه درست عمل كرده و گزارش نوبهاي و استرداد الواح مطالعه شده را درصدر اهداف خود پيگيري ميكرد، اكنون گرفتار ادعاهاي غير قانوني گروهي از صهيونيستها نميشديم و براي دستيابي به اموال فرهنگي و تاريخي خويش كه ناشيانه به امانت سپردهايم، در پيچ و خم دستگاه قضايي ناعادلانه آمريكا قرار نميگرفتيم. ما معتقديم در شرايط حاضر سنگ اين دانشگاه را به بهانه علم يا در پوشش علم به سينه زدن از سوي برخي مسئولان سازمان ميراث فرهنگي، خود نوعي شراكت در اين جرم عظيم است. يادآور ميشود كه اين دانشگاه همواره در ادبيات كلامي خود نگاه مالكانهاي به موضوع داشته و از واژگاني در زبان انگليسي استفاده ميكند كه كاربرد دوگانه دارند. علاوه بر اين در مصاحبه آقاي گيل اشتاين با عنوان First to dig, First to return به نوعي اشاره شده است كه استرداد اين الواح منوط به تداوم فعاليتهاي به اصطلاح تحقيقاتي باستانشناسي مؤسسه مزبور در ايران است!
اينك با توجه به جوانب مختلف قضيه به زعم كميته احتمال ميرود يك سوي اين سناريوي صهيونيستي، دانشگاه شيكاگو قرار داشته باشد كه در ابتدا با ژستي عدالت طلبانه به ميدان آمده تا در نهايت در صورت صدور حكم عليه ايران، خود را به عنوان خريدار معرفي، و با اين ترفند، مالكيت قطعي بر الواح را احراز كند. جالب آن كه موزه فيلد نيز كه بخشي از اموال تاريخي ايران را در اختيار دارد، ادعاي مالكيت بر آن اموال را مطرح و خود را از مسير دادگاه خارج كرده است.
4- بنابر مطالب پيش گفته، كميته مردمي هدف اصلي خود را تلاش براي استرداد اين اموال به داخل كشور ميداند و رفع توقيف را پايان ماجرا ندانسته و با تمام امكانات در جهت عودت اين الواح به ملت بزرگ ايران اسلامي اصرار خواهد ورزيد. اين كميته معتقد است جوانان فرهيخته و مستعد ايران زمين؛ آنان كه در عرصههاي مختلف علمي، جهان را به شگفتي واداشتهاند و خلاقيت خود در عرصههايي نظير شبيهسازي به جهان ثابت كردهاند؛ آنان كه با ذهنهاي سرشار از اعتقاد و خلاقيت و با حداقل امكانات، از غيرممكنها، ممكن ساختهاند و به چرخه سوخت هستهاي با تمام پيچيدگيها و دشواريهاي آن دست يافتهاند، قطعاً خواهند توانست بر دشواري قرائت اين الواح نيز فايق آيند و اين دانش را نيز بومي سازند، و در نهايت، توانمندي خود را به مراكز باستانشناسي خارجي و آن عده از عناصر باستانشناسي داخلي كه دچار خود كمبيني شده و ايرانيان را به جهالت علمي متهم ميكنند، اثبات نمايند.
5- كميته مردمي استرداد اموال فرهنگي تاريخي ايران به استناد اصل يكصد و هشتاد و سوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران كه هر گونه انتقال آثار و نفايس ملي را حداقل با مجوز مجلس شوراي اسلامي ممكن ميداند، از دولت جمهوري اسلامي ايران تقاضا دارد هرگونه فعاليت تحقيقاتي مؤسسه شرقشناسي دانشگاه شيكاگو در ايران تا زمان تعيين تكليف و استرداد الواح توقيف شده و بررسي جامع و علمي پيشينه عملكرد مؤسسه مزبور و تعيين قطعي ميزان تخريبهاي صورت گرفته در سايتهاي تخت جمشيد، پاسارگاد، نقش رستم و... متوقف شود.
لازم به ذكر است كه بنا بر اطلاعات مستند در حال حاضر اين مؤسسه و نماينده آن آقاي دكتر عباس عليزاده (عضو گروه محققان مؤسسه شرقشناسي) با همكاري سازمان ميراث فرهنگي در منطقه هفت تپه استان خوزستان، تپه ابوفندوا مشغول كاوش است. دكتر عليزاده باستانشناس دانشگاه شيكاگو در مورخه 12/9/85 طي مصاحبهاي با خبرگزاري جمهوري اسلامي در اين باره گفته است: باستانشناسي ايران و مطالعه روند شكلگيري حكومتهاي اوليه در آن در سطح بينالمللي اهميت بسيار دارد، ولي اشكال تراشيها و موانعي براي حضور هيئتهاي مطالعاتي باستانشناسي خارجي در ايران وجود دارد. ... بايد اجازه داد استادان و اهل فن به ايران بيايند!
و حال بايد از اين نمايندة مؤسسه شرقشناسي پرسيد نتيجه حضور پيشين «اهل فن» غربي در ايران چه بوده است؟ بنا بر بررسيهاي علمي تازه محققان ايراني، آنها در لباس فعاليتهاي علمي و بدون بيم از وجود يك نظارت ملي، هر گونه كه خواستهاند، با آثار تاريخي سرزمين ايران رفتار كردهاند و هر آنچه را نيز كه خواستهاند از اين سرزمين خارج ساختهاند.
همچنين كميته اين سؤال را دارد كه كاوشهاي كنوني براساس چه توافقنامهاي صورت ميگيرد و چه تدابير و ضريب ايمني براي عدم تكرار پرونده گلنبشتهها در اين توافقنامه پيشبيني شده است و آيا اين امر با هماهنگي مجلس شوراي اسلامي بوده است يا خير؟
بعلاوه، آيا براستي پيش از آن كه مؤسسه شرقشناسي دانشگاه شيكاگو، دستكم بخشي از عملكردهاي ضدايراني خود را در زمينه استرداد و ميراث فرهنگي اين سرزمين اصلاح نمايد، اعطاي امتياز كاوشگري مجدد در مناطق باستاني كشور، وهن و تخفيف ملت ايران به حساب نخواهد آمد؟
ج: در مدت فعاليت اين كميته، شاهد بسياري از تهمتهاي ناروا و جو سازيهاي غير اخلاقي عليه آن بودهايم. در اين جا اشاره ميشود كه اين كميته اساساً مردمي بوده، به هيچ سازمان، گروه و يا نهاد دولتي وابسته نيست و ورود كليه علاقهمندان و دلسوزان كشور اسلامي به آن آزاد است و جايي نيست كه افراد از آن «كيسهاي» براي خود بدوزند. اين كميته تا كنون تمامي وظايف خود را با هزينه شخصي اعضاء به انجام رسانده و همچنان به عنوان كميتهاي مردمي بر اين امر مصر است و دست نياز به سوي هيچ گروه و سازماني دراز نكرده و نخواهد كرد. كميته مردمي دفاع از استرداد اموال فرهنگي تاريخي ايران اميد دارد آنها كه با بهرهگيري از بودجه بيتالمال، مسئوليت انجام وظيفه در اين زمينه را دارند بتوانند در مسير صحيح گام برداشته و پاسداري متعهدانه از ميراث ملي را در صدر اهداف خود قرار دهند.
در اين جا كميته لازم ميداند از جانب اعضا، مراتب تقدير و تشكر خود را از كليه دستاندركاران رسانهها، برخي از مسئولان محترم سازمان ميراث فرهنگي، مسئولان محترم امور حقوقي و بينالمللي نهاد رياست جمهوري و وزارت امور خارجه، نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي و هيئت محترم دولت كه اين موضوع را پيگيري نمودهاند، ابراز نمايد.
د: در پايان جهت اطلاع ملت شريف ايران، بخشي از فعاليتهاي انجام گرفته از سوي كميته طي مدت اخير فهرستوار به استحضار ميرسد:
1. ارسال نامههاي اعتراض به كانونهاي وكلاي كشورهاي مختلف درباره غير قانوني بودن اقدام دادگاه امريكايي.
2. ارسال اعتراضيه مردمي به موزههاي مطرح جهان جهت اعلام موضع عليه حكم بدوي دادگاه امريكايي.
3. برگزاري جلسات مناظره، مصاحبه و گفتوگوهاي كارشناسي با كارشناسان تاريخي و باستانشناسي.
4. ارسال اعتراضيه مردمي در محيطهاي مجازي جهت گردآوري امضا به دو زبان فارسي و انگليسي.
5. تهيه متن طومار به سه زبان فارسي، انگليسي و آلماني در اعتراض به حكم دادگاه و ارائه آن در نمايشگاه بينالمللي كتاب فرانكفورت 2006.
6. برگزاري كنفرانس مطبوعاتي پيرامون موضوع الواح جهت آگاهسازي افكار عمومي.
7. تدوين طرح بررسي عملكرد باستانشناسي غربيها در ايران در بخش علمي كميته.
8.طراحي، چاپ و انتشار پوستر ويژه حفاظت از ميراث فرهنگي به سه زبان فارسي، انگليسي و آلماني.
9. آمادهسازي بولتن ويژه اطلاعرساني اقدامات كميته كه به زودي به صورت گاهنامه انتشار خواهد يافت.
10. راهاندازي سايت اينترنتي «www.Esterdad.com»