کد مطلب: 135
تاريخ: شنبه ۱۲ شهريور ۱۳۸۴
منبع: مسعود رضايي
درجه: عادی
يادداشت: بيترديد جامعهاي با خطكشيهاي پر رنگ ميان گروههاي سياسي و حتي آحاد مردم، مستعد حوادث داغ و سوزاني خواهد بود و هر لحظه جرقهاي ميتواند باعث اشتعال آن شود. عناصر تحريك شده و با افكاري متصلب و جامد، هنگامي كه رو در روي يكديگر قرار داده شوند، بهترين موقعيت براي برپا كردن فتنههاي بزرگ فراهم ميآيد. اين تصلب ديد و فكر در هر جبهه فكري امكانپذير و متحمل است، چه آنها كه خود را پيرو دين ميدانند و چه آنان كه در هواخواهي از آزادي، داد سخن ميدهند.
صحنه سياسي كشور و فعلوانفعالات درون آن، حاكي از آن است كه دولت آقاي احمدينژاد از دو سو در معرض تهديد قرار دارد. فصل مشترك اين دو جبهه يا جناح، افراطگرايي و تلاش شديد آنها براي ايجاد خطكشيهاي پر رنگ در جامعه و در ميان نيروهاي سياسي است هرچند كه هر يك از آنها اين اقدام خود را از موضعي خاص نمايش ميدهند؛ يكي از موضع رقابت و مخالفت قانوني و ديگري از موضع رفاقت و همراهي صميمانه.
بيترديد جامعهاي با خطكشيهاي پر رنگ ميان گروههاي سياسي و حتي آحاد مردم، مستعد حوادث داغ و سوزاني خواهد بود و هر لحظه جرقهاي ميتواند باعث اشتعال آن شود. عناصر تحريك شده و با افكاري متصلب و جامد، هنگامي كه رو در روي يكديگر قرار داده شوند، بهترين موقعيت براي برپا كردن فتنههاي بزرگ فراهم ميآيد. اين تصلب ديد و فكر در هر جبهه فكري امكانپذير و متحمل است، چه آنها كه خود را پيرو دين ميدانند و چه آنان كه در هواخواهي از آزادي، داد سخن ميدهند.
نكته مهم در اين معادله، تأثيرگذاري متقابل اين دو قطب بر تقويت و تجهيز يكديگر است. هريك از آنها به تنهايي حركتي اَبتر و ناتوان از دستيابي به هدف خود خواهد بود. تحجر ديني در صورتي كه قطبي مقابل خود نداشته باشد، چندان چنگي به دل نميزند و كسي رغبتي به آن نخواهد داشت. بايد در مقابل تحجر ديني، كساني باشند كه با ديدگاهها و رفتارهاي خود، وحشتي را در دل دينداران و اقشار مذهبي بيفكنند تا آنها را از نقطه تعادل دور سازند.
بايد به مذهبيون چنين نشان داد كه اصل دين در خطر است و هرگونه تساهل و تسامحي ميتواند به ريشهكن شدن دين و مذهب و اخلاق در جامعه بيانجامد تا آنها هراسان از اين مصيبت عظمي، دستكم در مقابل ديدگاههاي سختگيرانه و متصلبانه و متحجرانه، مهر سكوت بر لب گذارند.
ازسوي ديگر اگر دين با محتواي اصيل و متعالي خود در جامعه عينيت يابد از چنان جذابيتي برخوردار است كه تئوريهاي اومانيستي و لائيك در مقابل آن كم فروغ خواهند شد و بازارشان از سكه خواهد افتاد. بنابراين بايد چنان تصويري از دين به نمايش درآيد تا هول و هراس را در دل اقشاري از جامعه انداخته و آنها را به سوي اباطهگري و بلكه لجاجت در قبال هرآنچه رنگ و بويي از دين و مذهب دارد سوق دهد.
بنابراين بايد چرخهاي شكل بگيرد تا موتور افراطگرايي بتواند بخوبي كار كند. از طرفي موتور افراطگرايي تنها در جامعه دو يا چند قطبي شده حداكثر كارآيي خود را نشان ميدهد. به همين دليل در تحليلها و تفاسيري كه از سوي افراطگرايان ارائه ميشود، هيچ شخصيت مسئولي را نميتوان يافت كه فاقد برچسب باشند. همه بايد داراي مارك و برچسب خاصي باشند. نيروي مستقل و فاقد وابستگي به اين يا آن گروه و جناح و قطب نبايد وجود داشته باشد. حتي اگر كساني براستي نيز استقلال فكري و سياسي داشتند بايد به گونهاي نمايش داده شوند كه اينها خود يك قطب و جناح و گروه در تضاد و تخاصم با ديگر گروهها هستند.
اين گونه خطكشيهاي تضادآميز، در تفاسير و تحليلهاي برخي روزنامهها و هفتهنامهها و در پارهاي از بيانيهها و سخنرانيها، بوضوح مشاهده ميشود. اين كه چه مقدار از آنها آگاهانه و چه مقدار از سر نا آگاهي است، به هرحال در نتيجه عملي آن تفاوتي نخواهد داشت. آنچه در شرايط كنوني دولت آقاي احمدينژاد و همكاران ايشان بايد به آن توجه داشته باشند، هوشياري و درايت در قبال اين گونه تحريك و تحركها به منظور جهت دادن به رفتارها و عملكردهاي دولت است. به عوان نمونه در ماجراي عدم رأي اعتماد مجلس به چهار تن از وزراي پيشنهادي آقاي احمدينژاد، شاهديم كه برخي روزنامهها و گروهها اين مسأله را در چارچوب تسويه حسابهاي سياسي درون گروهي تحليل و تفسير ميكنند و سعي دارند تا خطي از تضاد در بين نيروهايي كه پيش از اين با يكديگر همراه بودند، بكشند و تضادي ديگر را بر مجموعه تقابلها و تضادهاي از پيش گفته شده، بيافزايند. در تحليل اينان به هيچ وجه اين نحوة عملكرد نمايندگان مجلس و بويژه آن تعداد از نمايندگاني كه در مخالفت سخن گفتند، در چارچوب اصولگرايي و دلسوزي براي نظام و دولت و از اين قبيل نميگنجد بلكه حتماً و لزوماً بايد نوعي تقابل و تضاد سياسي و فكري را در اين زمينه به تصوير بكشد. از سوي ديگر اخيراً شاهد صدور بيانيهاي توسط طيفي از «انصار حزبالله» بوديم كه در آن جامعه به صورت يك مجموعه پر تضاد، تصوير شده و راهحل رفع اين تضاد نيز نهايتاً در «قلع و قمع» و اين قبيل عملكردها دانسته شده بود. بديهي است چنين رويكردهاي خطرناكي به مسائل فكري و سياسي جامعه ميتواند تبعات بسيار خسارتباري را براي كشور در پي داشته باشد.
به هرحال اميدواريم دولت آقاي احمدينژاد و دلسوزان انقلاب و دوستداران ايران زمين، با هوشياري كامل بتوانند خود را و جامعه و كشور را از گزند اين گونه افراطگريها و خطكشيها و فتنهانگيزيها در امان نگهدارند و در اين راستا بويژه به بيانات و تأكيدات اخير حضرت آيتالله خامنهاي توجه و عنايت لازم را داشته باشند چرا كه ميتواند ضمن راهنماي عمل بسيار خوبي براي گام برداشتن در مسير اعتدال و سازندگي و در نهايت اعتلاي دين وميهن باشد.