کد مطلب: 115
تاريخ: دوشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۸۴
منبع: مسعود رضائي
درجه: فوري
يادداشت: آقاي ولايتي در سخناني، عدم همراهي خود با «شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي» را شرط اين شورا مبني بر تقابل كانديداي خود با آقاي هاشمي رفسنجاني، اعلام كرد و خاطرنشان ساخت از آنجا كه او داراي چنين قصد و انگيزهاي نبوده و نخواهد بود، لذا از همان ابتدا مسير خود را از مسير شوراي هماهنگي جدا ساخته است. اين كه آقاي ولايتي چه راهي را برگزيد، مسئلهاي نيست كه از انظار عمومي پنهان مانده باشد، اما سئوال اينجاست كه چرا شوراي مزبور چنين شرطي را پيش كشيده است؟ براي يافتن پاسخ اين سئوال، بايد اندكي به گذشته بازگشت
آقاي ولايتي در سخناني، عدم همراهي خود با «شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي» را شرط اين شورا مبني بر تقابل كانديداي خود با آقاي هاشمي رفسنجاني، اعلام كرد و خاطرنشان ساخت از آنجا كه او داراي چنين قصد و انگيزهاي نبوده و نخواهد بود، لذا از همان ابتدا مسير خود را از مسير شوراي هماهنگي جدا ساخته است. اين كه آقاي ولايتي چه راهي را برگزيد، مسئلهاي نيست كه از انظار عمومي پنهان مانده باشد، اما سئوال اينجاست كه چرا شوراي مزبور چنين شرطي را پيش كشيده است؟ براي يافتن پاسخ اين سئوال، بايد اندكي به گذشته بازگشت.
صرفنظر از حرفها و حديثهايي كه پيرامون اختلاف نظرها در شوراي هماهنگي به گوش ميخورد، آنچه مسلم است اين كه آقايان علياكبر ناطقنوري و محمدرضا باهنر در رأس هرم اين شورا قرار داشته و به سياستها و رويههاي آن شكل و جهت ميدهند. حال به 9-8 سال پيش باز گرديم، يعني زماني كه دوران رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني در حال اتمام بود و ميبايست طبق قانون اساسي، فرد ديگري به عنوان رئيسجمهور برگزيده شود. در آن هنگام آقاي ناطق نوري رياست مجلس و آقاي باهنر نيابت ايشان را عهدهدار بودند و در ابتداي گام نهادن در مسير انتخابات رياست جمهوري، كاملاً و بيهيچ شك و ترديدي خود را پيروز اين ميدان ميدانستند تا جايي كه بعضاً شنيده ميشد حتي رايزنيها و تصميمگيريهايي در مورد تعيين اعضاي كابينه آينده نيز صورت گرفته است. البته اين اميدواريها به بار ننشست و در نهايت، آقاي ناطق نوري با تحمل شكست سختي، كه به هيچ رو در ابتدا قابل پيشبيني و تصور نبود، صحنه را ترك كرد. طبعاً اين شكست عوامل و دلايل متعددي داشت كه در اينجا قصد مرور تمامي آنها نيست، اما به يك عامل مهم آن بايد اشاره كرد. از ياد نرفته است كه آقاي خاتمي، با چهرهاي خندان و جذاب و سخناني شيوا و دلنشين، پاي در صحنه رقابت گذارد. شايد بتوان مهمترين شعارهاي انتخاباتي ايشان را مسائلي مانند قانونگرايي، دولت پاسخگو و رعايت حقوق شهروندي دانست كه بشدت با استقبال جامعه مواجه شد. طبيعتاً سوال اين است كه چرا چنين استقبال گستردهاي از اين سخنان به عمل آمد؟ مردم شاهد چه اتفاقاتي بودند كه به محض طرح شعار قانگرايي، مجذوب آن شدند؟ چرا هنگامي كه از ضرورت پاسخگو بودن دولت سخن به ميان آمد، توجه همگان به آن جلب شد؟ چرا تأكيد بر رعايت حقوق شهروندي توانست تا آن حد براي جامعه دلنشين باشد؟ و مهمتر از اينها آن كه مسئوليت آنچه در طول سالهاي پيش از اين روي داده بود و مردم را چنين تشنه قانونگرايي و پاسخگويي دولت ساخته بود، بردوش چه كساني قرار داشت؟
يافتن پاسخ اين سئوالات چندان مشكل نيست. البته در اين زمينه نبايد ساده انگاري به خرج داد و مسئوليت قضيه را يكسره برعهده يك فرد يا يك گروه و يا حتي يك قوه انداخت. در آنچه صورت پذيرفته بود، نقش و مسئوليت هر فرد و گروه و قوه را ميتوان در نظر داشت. اما آنچه را نميتوان پذيرفت آن است كه يك فرد و گروه و قوه، بكلي شانه از زير بار مسئوليت قضايا خالي كند، بخصوص آن كه آن فرد و گروه و قوه، نقش اصلي را نيز در اين ماجرا برعهده داشته است. به هر تقدير، اين اتفاقي بود كه در عين ناباوري و شگفتي، رخ داد و نقشآفرينان اين بازي چنان ماهرانه و استادانه و زيركانه كار خود را پيش بردند كه فلك انگشت تعجب به دندان گزيد!
ماجرا اين بود كه پس از به گوش رسيدن سخنان دلنشين و جذاب آقاي خاتمي، و هنگامي كه وزش بادهاي سياسي در فضاي آن روزگار شروع شد، كساني كه از قدرت هواشناسي بسيار بالايي برخوردار بودند، به محض چشم انداختن بر آسمان سياست و ديدن لكههاي ابري كه در آن ظاهر شده بود، توانستند مسير باد را تشخيص دهند و بر مبناي آن، بسرعت موقعيت آتي مناسب براي خود را محاسبه نمايند. اين كارها در شرايطي صورت گرفت كه همراهان و رفقاي سابق آنها، در خواب شيرين خود، روياي به دستگيري قوه مجريه را ميديدند و به هيچ وجه نيز قصد آن را نداشتند كه از اين خواب خوش سر بردارند. اين، البته بهترين موقعيت را براي جايابي مناسب دستاندركاران اجرايي وقت فراهم ميآورد تا بتوانند جايي براي خود در دوره بعدي نيز به دست آورند. بدين ترتيب، رؤياي شيرين قدرت، و غفلت از بازيهاي دنياي سياست باعث شد تا رؤيا زدگان ناگهان خود را در ميانه ميداني كه از هر سو بر سر و روي آنان «انتقاد» ميباريد، تك و تنها بيابند. البته جاي گفتن ندارد كه وجود افراد و گروههايي با آيكيوي پايين سياسي در اطراف اينان و صدور حرفها و رفتارهايي نسنجيده از آنان، كار گروه رقيب را در مواجهه با اينان بشدت سهل و ساده ساخته بود تا جايي كه كافي بود متن كامل سخنان بعضي از «دوستان» آنها را به چاپ برسانند و آنچه را كه خود با هزار مقاله و سخنراني نميتوانستند انجام دهند، انجام شده بيابند.
به هر حال در آن واقعه، آنان كه ميبايست پاسخگوي عملكرد چندين ساله خود در پستها و مسندهاي اجرايي باشند، با مهارتي تام و تمام جاخالي كردند و بر كرسي انتقاد تكيه زدند و طرح شراكت با كساني ريختند كه در ناصيه آنها، نور قدرت را به عينه ميشد رؤيت كرد.
بنابراين امروز اگر تأكيد بر چنان شرطي را در شورايي به سرپرستي آقاي ناطقنوري و باهنر ميبينيم، قاعدتاً نميتوانيم آن را بيارتباط با آنچه در ايام ماضي روي داده است، بدانيم. اما مسئله اينجاست كه براستي اين شورا در زمان حاضر تا چه حد قادر به پيشبيني حركات رقباي خود در صحنه سياسي است. آيا در شرايط موجود، از در رقابت در آمدن با آقاي هاشميرفسنجاني، ميتواند آنها را به اهداف سياسي خود برساند؟ مسلماً آقاي هاشميرفسنجاني به دلايل متعدد و متنوع، داراي يك عقبه پشتيباني مشتمل بر طيف گستردهاي از نيروهاي فعال در عرصههاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي است كه گذشته از تجربيات پيشين خود براي دست زدن به مانورهاي سياسي، نفس همين گستردگي، قدرت مانور و تحرك بسيار خوبي را براي آنها در شرايط مختلف فراهم ميآورد. اين مسئلهاي است كه تمامي كساني كه قصد رقابت با ايشان را در انتخابات رياستجمهوري دارند، نميتوانند نسبت به آن بياعتنا باشند. حال بايد پرسيد اگر آنچه آقاي ولايتي گفته است را منطبق با واقع بدانيم، آيا شوراي هماهنگي با اشراف بر جوانب و پيامدهاي چنين رقابتي، پاي در اين راه نهاده است و آيا سرانجام اين مسير، تكرار يك تجربه براي سردمداران اين شورا نخواهد بود؟ و سؤال مهمتر اين كه آيا رويه اتخاذ شده توسط شوراي هماهنگي دقيقاً هماني نيست كه عقبه سياسي آقاي هاشميرفسنجاني انتظار آن را دارد تا بتواند دوباره « مانور 76ـ را تكرار كند؟