تاريخ: چهارشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۴
نام نویسنده: مسعود رضائي
برگزاري مراسم «چهرههاي ماندگار» و تجليل از عالمان و فرهيختگان، سنت حسنهاي است كه به همت صدا و سيما پيريزي شده و اخيراً نيز طي اين مراسم، جمعي ديگر از بزرگان عرصه علم و ادب و هنر مورد تكريم قرار گرفتند. بايد اميدوار بود كه چنين مراسمي نماد و سمبلي از يك تلاش و برنامهريزي گسترده و فراگير براي تجليل از دانش و فضيلت در سطح كشور باشد و دمادم اين نكته را به ما متذكر شود كه راه توسعه و تعالي و پيشرفت، جز از طريق ارزش نهادن به علم و پژوهش در معناي عام و كلي آن و كوشندگان در اين عرصه، محقق نخواهد شد.
شايد اين نوعي كجسليقگي به شمار آيد كه در اينجا ناگهان سمت و سوي مطلب را تغيير داده و نگاه خود را متوجه پديده شوم و رنجآوري به نام «فرار مغزها» گردانيم و شيريني تجليل از انديشمندان و فرهيختگان را با تلخي از دست دادن گنجهاي پنهان، در هم آميزيم اما چه ميتواند كرد كه گريزي از واقعيت نيست و تا زماني كه چشم و گوش خود را بر اين واقعيات، به تمامه باز نكنيم، از حل و رفع آنها ناتوان خواهيم بود. در حقيقت مراسم چهرههاي ماندگار بيش از آن كه صحنهاي براي معرفي بزرگان باشد، بايد به عرصهاي براي گوشزد كردن استعداد عظيم نهفته در سرزمين پربركت ايران تبديل شود كه در صورت زمينهسازي براي شكوفا شدن و ثمردادن آنها، چشم جهان را به اين سو خيره خواهد ساخت، كما اين كه هر از گاهي تك ستارههاي جواني به صورت خودجوش و يا تحت تعاليم برنامهريزي شده، ميدرخشند و خودنمايي ميكنند. بيشك، آسمان ايران پر است از اينگونه ستارهها و حق آن است كه اين ستارگان مجال درخشيدن يابند و برخاك اين سرزمين نورافشاني نمايند.
متأسفانه گاهي به حدي درگير مسائل سياسي آن هم از نوع سطحي و روزمره آن ميشويم و هيجانات و «بكش پسكشهاي» سياسي ما را به خود مشغول ميدارد كه از مسائل زيربنايي و اساسي غافل ميشويم. در چنين جو و فضايي است كه به عنوان نمونه فعاليتهاي احزاب و گروههاي سياسي، درگيريها و ائتلافها و تأسيس و انحلال آنها، به صورت گسترده در جامعه انعكاس مييابد و با واكنشها و اظهارنظرهاي مختلفي مواجه ميشود و نيز مرتباً درباره چگونگي گسترش فعاليت اين نهادها سخن به ميان ميآيد و حركتها و جنبشهايي نيز بدين منظور شكل ميگيرد اما هيچگاه شاهد چنين حساسيتها و تحركاتي درباره انجمنهاي علمي و تحقيقاتي و يا نحوه ارتقاي كيفيت تحصيلي در مدارس و دانشگاهها، حمايت از مخترعان و مبتكران، رسيدگي به وضعيت اهالي علم و دانش و مسائلي از اين دست نبودهايم. اين سخن به منزله نفي تلاش در زمينههاي اخير نيست بلكه در يك مقايسه ميان اين و آن، ميتوان تفاوتها را به عينه مشاهده كرد.
اين در حالي است كه در جهان امروز، «دانايي» منشاء قدرت به شمار ميآيد؛ يعني ترجمان همان مصرع معروف و قديمي «توانا بود هر كه دانا بود». از اين واقعيت انكارناپذير، شايد بتوان چنين نتيجه گرفت كه اگر دهها و بلكه صدها حزب كوچك و بزرگ نيز با سروصدا و تبليغات فراوان در كشورمان شكل بگيرند اما انبان علمي كشور آنگونه كه بايد، پر نباشد و استعدادها در محاق فراموشي و در معرض اضمحلال قرار داشته باشند، راه به جايي نخواهيم برد چرا كه منبع و منشاء اصلي قدرت را براي رقابت با دنيايي كه بر اساس قدرت علمي شكل گرفته است، در اختيار نداريم.
از همين جاست كه اهميت فوقالعاده «جنبش نرمافزاري»، رخ مينمايد. اعتقاد راسخ دارم كه نگاه به جنبش نرمافزاري صرفاً به عنوان يك حركت و جنبش علمي، نگاهي ناقص و ابتر است. جنبش نرمافزاري در عين حال كه حركتي علمي است، به همان ميزان بايد حركتي سياسي نيز به شمار آيد و بر اين اساس بايد مورد توجه و عنايت اهالي سياست قرار گيرد.
حاصل سخن آن كه اگرچه برگزاري مراسم چهرههاي ماندگار، كاري پر ارزش و قابل تقدير است و استمرار آن نيز ضروري به نظر ميرسد، اما در كنار آن بايد برنامهريزي كلاني نيز براي ماندگاري استعدادها و مغزها در مسير خدمت به كشور و فراهم آمدن زمينههاي رشد و فعاليت آنها در جهت پيشرفت و تعالي جامعه صورت گيرد. مسلماً چنانچه صدا و سيما با توجه به توان بالاي تأثيرگذاري خود، در مسير شتاب بخشيدن هرچه بيشتر به «جنبش نرمافزاري» كه به عنوان يك سياست و استراتژي كلان نظام از سوي مقام رهبري مطرح گرديده است، گام بردارد و اين جنبش را نه صرفاً به عنوان يك حركت علمي بلكه به مثابه حركتي همه جانبه، در جامعه مطرح سازد، در آيندهاي نه چندان دور شاهد ثمرات اين حركت خجسته خواهيم بود. از جمله اين ثمرات، افزايش چشمگير چهرههاي ماندگار و تعميم آن به سطح گستردهاي از جامعه پراستعداد ايران در طول زمان خواهد بود كه افتخاري بر ديگر افتخارات ما خواهد افزود.
ذكر اين نكته نيز ضروري است كه عليرغم تمامي مسائل و مشكلاتي كه وجود دارد و نيز عليرغم تمامي تبليغات و گاه بزرگنماييهايي كه درباره فرار مغزها از ايران صورت ميگيرد، همچنان كثيري از اهالي علم و فرهنگ و هنر، با عشق و علاقهاي مفرط به ميهن و مردم خويش مشغول كار و تلاش و فعاليتند و بسياري از آنان اگرچه تجربه زندگي در كشورهاي پيشرفته را نيز دارند و همچنان بسادگي از امكان حضور و اقامت در اين كشورها برخوردارند، اما حاضر به معاوضه وطن خويش با هيچ نقطهاي در روي زمين نيستند. كمترين قدرداني از اين ايثارگران و مجاهدان علمي و فرهنگي، شتاب بخشيدن به جنبش نرمافزاري در معناي گسترده آن است تا با دلگرمي و نشاط بيشتري به فعاليت خود ادامه دهند. صدا و سيما ميتواند جنبش نرمافزاري را به يك مسئله و دغدغه ملي تبديل سازد و اين حركت خجسته و فرخنده را شتابي مطلوب بخشد.